دوستی با بچهغولی به نام آزیتا
روزانه نویسی با صیغه دوم شخص مفرد صبح بیآنکه ساعت زنگ بزند، سراسیمه از خواب میپری. نگاهت بر روی دیوار
روزانه نویسی با صیغه دوم شخص مفرد صبح بیآنکه ساعت زنگ بزند، سراسیمه از خواب میپری. نگاهت بر روی دیوار
تمرین کلمه برداری گاهی برایم سخت میشد. کلماتی که از دل خواندهها بیرون میکشیدم، گاهی چنان با فضای ذهنیام ناآشنا
همیشه خدا پای موضوعاتی در میان است که روح و روان مرا به هم بریزد. ارتباط با آدمها برایم سختترین
نمیخواهم نامهام را با سلام و احوالپرسی و جملات عاشقانه شروع کنم. چون امروز پر از گلایهام. گلایه از اینکه
موانع نوشتن به محض اینکه دست به قلم میشوم، رگبار عطسهها شروع میشود. زیر رگبار عطسهها خم میشوم. قلم از
کودکی سخت در پادکستی از هوشنگ مرادی کرمانی میشنوم که نویسندهای که کودکی سختی داشته باشد، سوژههای زیادی برای نوشتن