لیلا علی قلی زاده

گاه‌شمار تمرینی برای نوشتن

ایده‌ی گاه‌شمار را شاهین کلانتری در یکی از وبینارهایش مطرح کرد. اولین بار که آن را با ما به اشتراک گذاشته بود، از ما خواسته بود که در رایانه‌ی شخصی‌مان فایل وردی برای هر روز باز کنیم و ساعت به ساعت با جزئیات از کارهایی که انجام داده بودیم، بنویسیم. دلایلش برای این کار به گفته‌ی خودش این بود:

یک)

ذهنم گرم نوشتن بماند. یعنی عادت کند به مکتوب کردن احوالات مختلف و این برای کاستن از فاصله‌ی مغز و دست مفید است.

دو)

با نوشتن، بر رفتار و افکارم اشراف بیشتری بیابم. آگاهی از نحوه‌ی گذران زمان، شرط لازم برای بهبود عملکرد است. ضمن اینکه با این تمرین، زیستن در لحظه‌ی حال هم از خاطر نمی‌رود؛‌ نوشتن ذره‌بین گرفتن روی لحظه‌هاست.

سه)

جلوی فراموش‌شدن افکار و ایده‌ها را بگیرم. همینطور بعدها با مرور گاه‌شمارهای روزانه بفهمم که دقیقن چگونه می‌زیسته‌ام.

نوشتن گاه‌شمار با آنکه مزایای زیادی به گفته‌ی استاد داشت، آن‌روزها نتوانست برایم به عادت تبدیل شود. واضح بود که من همه‌جا به رایانه‌ام دسترسی نداشتم. الزامم برای نوشتن در رایانه و برنامه‌ی ورد کم‌کم مرا از صرافت گاه‌شمار انداخت. احساسم بر این بود که تمرین کاربردی نبود.

چند هفته پیش دوباره ایده‌ی نوشتن گاه‌شمار را در کمپ ایده‌‌پزی مطرح کرد و این‌بار قرار بود که به جای نوشتن در رایانه در نوت گوشی بنویسیم.

ایده‌ها در گذر زمان و با آزمون و خطا به پختگی می‌رسند. از کنار ایده‌هایی که بار اول نتایج درخشانی ندارند، به سادگی نگذرید.

نوشتن گاه‌شمار این‌بار برایم ساده‌تر بود. در هر شرایطی تلفن همراهم در دسترسم بود. وقتی از شدت درد دست‌، نمی‌توانستم انگشتانم را بر دکمه‌های کیبورد بگذارم با استفاده از تبدیل ویژگی گفتار به متن گاه‌شمارم را می‌نوشتم. با نوشتن گاه‌شمار به این شیوه من با یک تیر دو نشان می‌زدم. هم به دستم استراحت می‌دادم که دوباره جان دوباره بگیرد و هم ان زبان را که مدت‌ها بود بیکار مانده بود و صدایش خاموش شده بود را به کار می‌انداختم. وقتی با صدای بلند آنچه در ذهنم می‌گذشت را با جزئیات بیان می‌کردم، متوجه اشکالاتم می‌شدم و آن را اصلاح می‌کردم.

مزایای گاه‌شمار برای من

یک)

نوشتن گاه‌شمار باعث شد که نگاهم به تک‌تک لحظات تغییر کند و ثانیه‌ها برایم اهمیت بیشتری پیدا کنند.

دو)

از کنار مسائل به سادگی نمی‌گذشتم و سعی می‌کردم جزئیات صحنه‌ها را با دقت بررسی کنم تا بعد به سادگی آن‌ها را به یاد بیاورم.

سه)

از اتلاف وقتم جلوگیری می‌کرد. وقتی به هر دلیلی برای انجام کاری بی‌حوصله می‌شدم و به قول الهه‌جان نصیری می‌خواستم شلنگ تخته بیندازم، به گاه‌شمارم فکر می‌کردم که قرار است چه چیزی در آن بنویسم. پس کاری دست و پا می‌کردم و از بیهودگی و پرسه در شبکه‌های اجتماعی پرهیز می‌کردم.

چند روزبعد، استاد از نوشتن گاه‌شمار به شیوه سوم شخص صحبت کرد و من این شیوه را به جای اول شخص به کار بردم. متوجه شدم که این شیوه، تو را به عنوان ناظر بیرونی، اشرافت را بیشتر می‌کند و ساده‌تر می‌توانیم با این روش جزئیات را بنویسیم.

بعد از گذشت دو هفته و تمرین مستمر گاه‌شمار نویسی به این نتیجه رسیده‌ام که این تمرین‌ را باید برای همیشه ادامه بدهم. چون قدرت مرا در نوشتن بیشتر می‌کند.

گاه‌شمار روزانه

شما هم می‌توانید هر روز صبح، فهرست زیر را کپی کنید در بخش نوت گوشی‌تان بیندازید و جلوی هر ساعت چند سطری بنویسید.

تاریخ:

ساعت ۰ تا ۱:

 

ساعت ۱ تا ۲:

 

ساعت ۲ تا ۳:

 

ساعت ۳ تا ۴:

 

ساعت ۴ تا ۵:

 

ساعت ۵ تا ۶:

 

ساعت ۶ تا ۷:

 

ساعت ۷ تا ۸:

 

ساعت ۸ تا ۹:

 

ساعت ۹ تا ۱۰:

 

ساعت ۱۰ تا ۱۱:

 

ساعت ۱۱ تا ۱۲:

 

ساعت ۱۲ تا ۱۳:

 

ساعت ۱۳ تا ۱۴:

 

ساعت ۱۴ تا ۱۵:

 

ساعت ۱۵ تا ۱۶:

 

ساعت ۱۶ تا ۱۷:

 

ساعت ۱۷ تا ۱۸:

 

ساعت ۱۸ تا ۱۹:

 

ساعت ۱۹ تا ۲۰:

 

ساعت ۲۰ تا ۲۱:

 

ساعت ۲۱ تا ۲۲:

 

ساعت ۲۲ تا ۲۳:

 

ساعت ۲۳ تا ۰:

نمونه‌ای از تمرین خودم به شیوه‌ی سوم شخص

در اینجا برخی از ساعت‌ها را نوشته‌ام. برخی از ساعت‌ها شخصی‌تر است.

تاریخ: ۱۷ مهر ۱۴۰۲

ساعت ۰ تا ۱:
خواب

ساعت ۱ تا ۲:
خواب

ساعت ۲ تا ۳:

خواب

ساعت ۳ تا ۴:

خواب

ساعت ۴ تا ۵:

خواب

ساعت ۵ تا ۶:
ساعت ۵ و ۱۲ دقیقه با صدای زنگ تلفن از خواب بیدار شد.
آب باز هم قطع بود مجبور شد با آب سماور وضو بگیرد. از راه‌پله صدای پایی شنید. کسی می‌رفت تا پمپ را روشن کند. وضویش که کامل شد، شیر آب را باز کرد و دید آب می‌آید. نمازش را خواند و دفترش را باز کرد و شروع به نوشتن کرد.

 

 

لیلا علی قلی زاده

4 پاسخ

  1. چه پشتکاری داره این آقای محمدرضا توی اینکه قهرمان زندگی بقیه بشه و اونا رو به راهی که خیال می‌کنه درسته هدایت بکنه. خب چی‌کار به کار نویسنده‌ها داری آقای محترم؟ ما دلمون می‌خواد عمرمونو این شکلی تلف کنیم. عمر خودمونه، وقت خودمونه اختیارشو داریم. اصلا دوست داریم بندازیمش توی دره، هر وقت با عمر شما کاری داشتیم مراقبش باش. چه کاریه اسمتو می‌ذاری محمدرضا و می‌ری زیر پست مردم اونا رو به راه راست هدایت می‌کنی؟ مگه شما چیکاره‌ای؟

  2. این قصه ها رو ول کن لیلا خانم.شاهین خودشم هرروزنمینویسه.این قصه بیزینسش هست و بایدهی شما رومشغول نگهداره.
    تهش هیچی نیست.وقت و زمانی که صرف اینجا کردی ماهی ۱میلیون دراوردی؟ اگر درنیوردی یعنی عمرتو تلف کردی.برو ارایشگری یا فنی یادبگیر.نوشتن که نون و اب نمیشه

    1. چه اهمیتی داره. به هر حال هر کسی از یه راهی پول در میاره. من با نوشتن حس و حالم خوبه. اعتماد به نفسم بیشتر شده و از طریق دیگه‌ای دارم پول درمیارم. دقیقن از طریق مهارتی که قبلن داشتم ولی اعتماد به نفسش رو نداشتم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.