مروی بر خاطرات بهمن ۱۴۰۲
سراغ نوشتههای پیشین میروم. به گمانم باید نوشتن در وبلاگم را جدی بگیرم. این وبلاگ پل ارتباطی من با دنیای
سراغ نوشتههای پیشین میروم. به گمانم باید نوشتن در وبلاگم را جدی بگیرم. این وبلاگ پل ارتباطی من با دنیای
امروز در جایی بودم که تو هم آنجا حضور داشتی. اولش تو را نشناختم. از میان آن همه غبار و
این سالها درست به مثابهی اصحاب کهف بودم. کرونا و بعد اغتشاشات بعد از مرگ آن دختر، پایم را به
از همان اول بر سر تغییراتی که بر سر ساعات کلاسها میدادند، با آنها مشکل داشتیم. اصلا برایشان مهم نبود
دلم مثل گنجشک رمیده میزند. نمیدانم نگران خالد هستم یا خاصیت این هوای بارانی است که بیقرارم کرده است. دست
به دنبال داستانی در نوشتههای سال پیش هستم که دفتر مهرماه را باز میکنم. شروع به خواندن یادداشتهای روزانهی مهرماهم