عشق دو گنجشک
عزیزکم جلوی پنجرهی اتاقم روی لبه سیاه شیروانی که آب باران در گودال آن جمع شده دو گنجشک نشستهاند. یکی
عزیزکم جلوی پنجرهی اتاقم روی لبه سیاه شیروانی که آب باران در گودال آن جمع شده دو گنجشک نشستهاند. یکی
زهراجان در رابطه با مطالعات قبلی، باید بگویم که امروز متوجه شدم که اضطراب اجتماعی ریشه در اندیشهی ما دارد.
نامهی ششم در باب کمرویی و خجالت زهرا جان روز گذشته دربارهی اضطراب اجتماعی حرف زده بودم. امروز به سراغ
زهرای عزیزم این چهارمین روز است که به بهانهی کتابخوانی بیشتر، برایت نامه مینویسم. امروز از صبح که بیدار شدم
نامهی سوم دربارهی مجموعه داستانهای کوتاه ساکتباش زهرا جان امروز حدود ده داستان از مجموعه داستانهای کوتاه «ساکتباش» از ریموند
دومین نامه به زهرا دربارهی کلیسای جامع زهرا جان امروز دو داستان خواندم. یکی از ریموند کارور و دیگری از