تکگوییهای یک مستاجر یالقوز
از خانهی همسایه بازهم صدای جر و بحث بلند شده بود. یکی زن میگفت و مرد جواب میداد. چند دقیقهای
از خانهی همسایه بازهم صدای جر و بحث بلند شده بود. یکی زن میگفت و مرد جواب میداد. چند دقیقهای
دو دختربچه که به نظر میرسید، سنشان از پنجسال تجاوز نمیکند، در پیادهرویِ خیابان شلوغی ایستاده بودند. هر دو موهای
داستانک روز بیست و هفتم لغت بیست و هفتم: سخیف(کم خرد، سبک عقل، احمقانه) کلامش سخیف و سادهلوحانه بود. رفتارش
از هشت روز پیش روندی را در نوشتن داستانک در پیش گرفتهام که لغات تازه را در داستانم به کار
نوشتن یک داستانک کوتاه با کلمات پیشنهادی دوست خوب نویسنده و خوشصدایم زهرا زمانلو : مجسمه، کتاب، قفل، کودک، زندگی
سر درد سفید همه جا سفیده، مثل برف. یه چهار دیواری سفید با یک تخت فلزی که با ملحفههای سفید