لیلا علی قلی زاده

بازی تمومه

امیر از پله‌ها بالا می‌رود. در طبقه‌ی بالاتر، دری را باز می‌کند، هیچ چیز عوض نشده؛ همان نگاه‌های تند، همان

ادامه مطلب »

دکتر بیمار

مرد در سکوتی بی‌انتها غرق شده بود. چند نفری در سرش مدام حرف می‌زدند. هربار که دهان باز می‌کرد، حرف‌های

ادامه مطلب »

پیانوی سبز آنتیک

امروز شهر خلوت است. نرسیده به میرداماد مرد بلند قدی جلوی ماشین دست نگه می‌دارد، فکر می‌کنم سوارش کنم یا

ادامه مطلب »

راز سکوت

  چهارچشمی دهن را می‌پایند، کلمه‌ها را می‌قاپند. باید حواسم را بیشتر جمع کنم. زمانه، زمانه‌ی سکوت است. فشار سکوت

ادامه مطلب »

داستان پروین خانم

داستان پروین خانم از میان تمام حرف‌هایش برایم جالب‌تر است. آنطور که آقا مرتضی تعریف می‌کرد، پروین خانم زن پنجم

ادامه مطلب »