شما صلاحیت ندارید.
نمایشنامه- شما صلاحیت ندارید. نقشها: مامور بهزیستی که میتواند مرد باشد یا زن. زنی که سفید و کمی چاق با
نمایشنامه- شما صلاحیت ندارید. نقشها: مامور بهزیستی که میتواند مرد باشد یا زن. زنی که سفید و کمی چاق با
سوری و زری را فرستاده بودم با رویا حرف بزنند و خودم مانده بودم با پسرش. میخواستم نرمش کنم که
صبح روز چهارشنبه، پدر طبق عادت، پیچ رادیو را پیچاند. رادیو روی موج ۱۱۲ اف ام ثابت ماند. بعد از
تا دو سال پیش استوار و تنومند بود. حالا چشمهایش گود و کبود شده بود. محال بود نگاهت به نگاهش
سولماز به گلهای قالی خیره شده بود و فکر میکرد که این آخرین قالیچهای است که در این خانه میبافد.
امیر از پلهها بالا میرود. در طبقهی بالاتر، دری را باز میکند، هیچ چیز عوض نشده؛ همان نگاههای تند، همان