تابلوی اصل روسی
چند ساعتی طول کشید تا آن نظم و نسقی که مورد نظر ملکتاج خانم بود، در خانه پدیدار شد. خیالش
چند ساعتی طول کشید تا آن نظم و نسقی که مورد نظر ملکتاج خانم بود، در خانه پدیدار شد. خیالش
در خانهی عموحسن بلبشویی به راه افتاده بود. زهرا که آشکارا دلباختهی دیگری شده بود، از دستور پدر تمرد میجست
از فرادست، پیکر شبحآلود پدر چون اخگری پدیدار شد. اگر آن خرافهی ترسآکند کودکیام از اشباح نبود، شتابان به سویش
تمرین با کلمات مهارگسسته، واگن، هپروت، بویناک، بیتسلا واگنی که از قطار جدا شده بود، مهارگسسته و با سرعتی سرسامآور
زنی جوان، سراسیمه و با ظاهری ژولیده وارد بانک شد. مشتریان و کارمندان داخل بانک، با دیدن اوضاعش، مشوش شدند.
کلمههای تمرین: وارفتگی، باج گیری، لگدمال، رسا، پر راز و رمز نمیتوانست اجازه بدهد که او را لگدمال کنند. میاندیشید