عروسی تارا
هر اندازه روز عروسی نزدیکتر میشد، دلشورههای تارا هم بیشتر میشد. احساس عجیبی داشت. با آنکه همه چیز خیلی خوب
هر اندازه روز عروسی نزدیکتر میشد، دلشورههای تارا هم بیشتر میشد. احساس عجیبی داشت. با آنکه همه چیز خیلی خوب
کلمهی سال کلمهای نیست که یکبار از روی تفنن به آن فکر کنید، جایی آن را یادداشت کنید و بعد
پژوهش و دانش از بیاعتقادی شروع میشود. زمانی که ما با تمام وجود خود به چیزی باور داشته باشیم،
برای اینکه داستانم قابل فهم باشد باید به طور خلاصه سرنوشت عجیب برخی نامههای عاشق مرموز را خاطرنشان کنم. عاشق
دیدم یک مرد خیکی و سرتراشیده و گنده مثل طرحهای خیالی که از شنیدن افسانههای غول و دیو در مخیلهام
در زندگی هر کسی لحظاتی وجود دارد که از اهمیت بیشتری برخوردارند. لحظاتی که باعث دگرگونی وضعیتی خاص میشوند. اینها