مروی بر خاطرات بهمن ۱۴۰۲
سراغ نوشتههای پیشین میروم. به گمانم باید نوشتن در وبلاگم را جدی بگیرم. این وبلاگ پل ارتباطی من با دنیای
سراغ نوشتههای پیشین میروم. به گمانم باید نوشتن در وبلاگم را جدی بگیرم. این وبلاگ پل ارتباطی من با دنیای
این قسمت: شاهلیر بعد از آنکه در آن شرکت مهم و مشهور استخدام شدم، مادر فکر کرد که حالا وقت
راس ساعت نه و نیم سهشنبه شب آقای مودت خیلی نابهنگام زمانی که در بسترش دراز کشیده بود و کتاب
نوشتن داستانکی با بهرهگیری از کلمات صلابت-حال نزار- مکدر- مبهوت- شنیع وقت شنید دومین بچه هم زنده نماند، ویران شد.
سیطرهی اندیشهی ما تا کجاست؟ برخی اندیشهشان تا آنسوی کهکشانها میرود. اندیشهی من روی این زمین فانی چمبره زده است.
نمایشنامه- شما صلاحیت ندارید. نقشها: مامور بهزیستی که میتواند مرد باشد یا زن. زنی که سفید و کمی چاق با