کسی الهام را میشناسد؟
عدهی ما زیاد نبود، زیرا خانم میزبان علاقه داشت که همهی مهمانان در گفتگو شرکت کنند. او همیشه طوری جمع
عدهی ما زیاد نبود، زیرا خانم میزبان علاقه داشت که همهی مهمانان در گفتگو شرکت کنند. او همیشه طوری جمع
به مولا علی ما نمیخوایم ننمون رو خراب کنیم، ولی خدا وکیلی این ننه ما رو بزگیرآورده بود و هی
درون اتوبوس سکوت محض بود. هیچ یک از مسافرها حرفی نمیزد. برخی از مسافرها با سرهای پایین افتاده به خواب
یک زن چادری از روبرو میآمد. خیلی شلخته و ژولیده بود. فقط یک زیرپیراهنی تنش بود. نزدیکتر که شد، خطوط
داستان زیر با گوشدادن به موسیقی ارباب حلقهها شکل گرفته است. هاروارد شور با ساخت قطعات موسیقی ارباب حلقهها
روز اول انتقام یک روح نازنین بر لبهی پرتگاه ایستاده بود. کافی بود یک قدم دیگر بردارد تا از پرتگاه