لیلا علی قلی زاده

سیب‌زمینی‌خورها

  ساعت نزدیک ده بود. بچه‌ها جلوی تلویزیونی خاموش به خواب رفته بودند. رواندازی سبک رویشان انداخته شده بود. زنی

ادامه مطلب »

مرضیه

توی لغت‌نامه، جلوی کلمه‌ی مرضیه نوشته شده، کسی که خدا از او راضی باشد. زن حاج‌تیمور اسمش مرضیه بود. خانم

ادامه مطلب »

داستانی پر بز

به مولا علی ما نمی‌خوایم ننمون رو خراب کنیم، ولی خدا وکیلی این ننه ما رو بزگیرآورده بود و هی

ادامه مطلب »

وادی خیال

درون اتوبوس سکوت محض بود. هیچ یک از مسافرها حرفی نمی‌زد. برخی از مسافرها با سرهای پایین افتاده به خواب

ادامه مطلب »

حرف‌ِ مردم

یک زن چادری از روبرو می‌آمد. خیلی شلخته و ژولیده بود. فقط یک زیرپیراهنی تنش بود. نزدیک‌تر که شد، خطوط

ادامه مطلب »