در باب انتشار
در ابتدای راه نوشتن، وقتی مطلبی مینوشتم، به این فکر میکردم که سریع آن را منتشر کنم و بعد چند
در ابتدای راه نوشتن، وقتی مطلبی مینوشتم، به این فکر میکردم که سریع آن را منتشر کنم و بعد چند
این سومین بار است که با چالش نوشتن مستمر در وبلاگ همراه میشوم و سومین بار است که این چالش
ذهن طبیعی گیاه در میانهی زمستان به یاد تابستان گذشته نیست بلکه متوجه بهاری است که از راه میرسد. “جبران
صبح زود کتاب “نمیتوانی به من آسیب بزنی” را میخواندم. جملهای در کتاب بود که توجهم را جلب کرد. شما
در جستوجوی ایده پشت رایانهام نشستهام. در حالی که میدانم برای یافتن ایده باید فقط روی فعل نوشتن متمرکز شوم
پریسا دوست دوران ابتداییام بود. دختری سفید که روی صورتش پر بود از کک و مک و رنگ موهایش زرد