سوء تفاهمی احمقانه
تمرینی با کلمات: توشه، گزافهامیز، زهرآگین، زیانبار، مرگآسا شب گذشته اشکان به خانه نیامد. چمدانش در خانه بود. زیاد پیش
تمرینی با کلمات: توشه، گزافهامیز، زهرآگین، زیانبار، مرگآسا شب گذشته اشکان به خانه نیامد. چمدانش در خانه بود. زیاد پیش
وقتی به دیدن کسی میروم که دوستش دارم، برایش هدیهای میخرم. اغلب گل. برای مادربزرگ چون میدانم عاشق گل است،
تمرین نوشتن با کلمات کندوکاو، حربه، مسلول، کمابیش، رخنهکردن اصغر عاشق زری شده بود. از همان روزی که اسباب
همیشه لحظاتی در زندگی وجود دارد که زندگی بر مدار احساس خوب نمیچرخد. یک کلمه، یک جمله یا یک نگاه
در ستایش کلمه برداری با جریان واژهها که همراه میشوم، رودواژهها مرا به هرکجا که میخواهند، میکشانند. اینجا مسیر صعبالعبوری
اولین روز چالش امروز زندگی بر مدار نقاشی بود. از شب پیش که بهم ریخته بودم و نوشتن پناهم نشد،