دردسر در کتابخانه
از همان ابتدای صبح که کتابخانه باز شد، مردی بیرون کتابخانه، مدام به داخل کتابخانه سرک میکشید. به نگر نمیرسید
از همان ابتدای صبح که کتابخانه باز شد، مردی بیرون کتابخانه، مدام به داخل کتابخانه سرک میکشید. به نگر نمیرسید
داستایِفسکی عزیز، حالا که این نامه را خطاب به شما مینویسم، شما مدتهاست که زیر خروارها خاک خوابیدهاید و
اندر احوالات من درود بر زهرا خاتون دوست گرامی و هم مسلکمان گفته بودید که شرحی از احوالاتمان برایتان بنویسیم.