یک روز با جبران خلیل حبران

ذهن طبیعی گیاه در میانه‌ی زمستان به یاد تابستان گذشته نیست بلکه متوجه بهاری است که از راه می‌رسد.  “جبران خلیل جبران” زمستان برای گیاه به مثابه سختی‌ها و دشواری‌هایی است که انسان تحمل می‌کند. بیشتر افراد برای رهایی از

ادامه مطلب »

علل دروغ‌گویی

پریسا دوست دوران ابتدایی‌ام بود. دختری سفید که روی صورتش پر بود از کک و مک و رنگ موهایش زرد هویجی بود. لاغر و ریقو  و خیلی بلند بود. دوستی جز من نداشت. من دوستش داشتم چون دلم برایش می‌سوخت

ادامه مطلب »

فقر واژه در نوشته‌ی نویسنده نوپا

به دفتر یادداشت‌های روزانه‌ام مراجعه می‌کنم. در تاریخ پنجم دی ماه دو سال پیش درباره‌ی ضعفم در نوشتن این‌طور نوشته‌ام: این روزها مطالعه کتاب‌های گوناگون جزو اولویت‌های من است به یک دلیل مهم: احساس می‌کنم برای نوشتن به ابزار کلمه

ادامه مطلب »

اولین تجربه نمایش‌نامه خوانی

چند روزی هست که می‌خواهم ماجرایی را تعریف کنم؛ اما نمی‌دانم دقیقن باید از کجا شروع کنم. از دوستی‌ام با زهرا و صدای جادویی‌اش بگویم یا از اشتیاقم برای خواندن نمایش‌نامه‌های وودی آلن یا از باغ آلبالویی که اصلن دوست نداشتم.

ادامه مطلب »

توسل به قرآن راهی برای مقابله با ترس‌ها

در تابستان پنجره‌ها همیشه باز است. به خاطر گرد و خاکی که ممکن است از خانه به بیرون بیاید، خودم را از هوای مطبوع روزهای تابستان محروم نمی‌کنم. دیشب هم پنجره اتاقم نیمه باز بود که از خانه بیرون رفتیم.

ادامه مطلب »

روزهای قبل از تولد

قبل از تولد و زندگی دوباره در خیالی دیگر، قارچی بودم که از زمین خیس و مرطوب بعد از یک باران تند روییده باشم. قارچی سمی که اگر لمس می‌شد، سم را از طریق پوست به خون انتقال می‌داد. مراقب

ادامه مطلب »