راز پدرم
خواسته بودی از روزی بگویم که برای اولین بار با موسیقی آشنا شدم. خواسته بودی از رازی بگویم که سالها
خواسته بودی از روزی بگویم که برای اولین بار با موسیقی آشنا شدم. خواسته بودی از رازی بگویم که سالها
گفتوگویی با آرش کمانگیر در باب نوشتن به روزهایی فکر میکنم که بیماری بهانهای میشود برای شانه خالی کردن از
مغازه حسرت خانم زمانی صاحب مغازهی حسرت بود. در بچگی پدرش جانش را به لب رسانده بود و هیچ چیز
ماجرای خانم جینگ و آقای دینگ و بچهی ما خانم جینگ و آقای دینگ از یک دههی پیش همسایهی ما
تیمچه فرشفروشها را دیدهاید؟ فرشها به خودی خود زیبا هستند. فرشهایی که در تار و پودشان رنج و شادی دخترکان
داستانی با الهام از آبی رضا دانشور من و حریف هر دو به دنبال صید ماهی هستیم. منتها این ماهی