جلسهرواندرمانی یک پاره خط افسرده
دکتر معالج: خانم دکتر توکا نام بیمار:آقای پاره خط «بپ» دکتر: خوب آقای پاره خط «بپ» بگویید دقیقن مشکل شما
دکتر معالج: خانم دکتر توکا نام بیمار:آقای پاره خط «بپ» دکتر: خوب آقای پاره خط «بپ» بگویید دقیقن مشکل شما
مغازه حسرت خانم زمانی صاحب مغازهی حسرت بود. در بچگی پدرش جانش را به لب رسانده بود و هیچ چیز
+ “من با خوندن چندتا کتاب لامصب نمیتونم دربارهی تو بفهمم و بشناسمت. تا زمانی که خودت نخوای دربارهی افکارت
همیشه که نمیشود نامه از طرف من به دیگری باشد. بالاخره یک روز هم از خواب بیدار میشوم و نامهای
بخشی از کتاب ملکوت بهرام صادقی دکتر حاتم از درون جعبه چوبی گردآلودی که در میان انبوه شیشههای خالی و
ایدهی گاهشمار را شاهین کلانتری در یکی از وبینارهایش مطرح کرد. اولین بار که آن را با ما به اشتراک