مولود تازه
مولود تازه زیر نور ارسیهای قدیمی دراز میکشم. کتابی در دستم است. اولین صفحه از کتاب مرا به رخوتی شیرین
مولود تازه زیر نور ارسیهای قدیمی دراز میکشم. کتابی در دستم است. اولین صفحه از کتاب مرا به رخوتی شیرین
نویسنده ی فوری به دیالوگ زیر که بین پدر و پسری ردوبدل شده است توجه کنید: دختر فلانی پزشک است.
چگونه در انجام کارها تداوم داشته باشیم؟ خیلی وقت ها پیش می آید که تصمیم به انجام کاری می گیریم.
یک شب با بهمن-یادداشت روزانه ۲۶ اسفند امروز خیلی به خودم سخت نگرفتم. اصلاً چند روزی هست که به خودم
مردی عاشق دختری شد. دختر می داند که مرد عاشق است… سطر ابتدایی داستان «رمان» از مجموعه داستان«آمریکا وجود ندارد»،
وابستگی عاطفی مانعی برای رسیدن به اهداف . وقتی در مسیر رسیدن به اهدافمان گام برمیداریم با جادهای صاف و