ماشین ظرفشویی
چند سال پیش وقتی در آپارتمانی اجارهای در دولتخواه مینشستیم، چند ماه تمام هر شب صدای داد و هوار همسایه های دیوار به دیوارمان در خانهمان پیچیده بود. دیوارها به قدری نازک بود که تمام مکالماتشان را با جزئیات میشنیدم.
یک نویسنده ی عاشق هنر
چند سال پیش وقتی در آپارتمانی اجارهای در دولتخواه مینشستیم، چند ماه تمام هر شب صدای داد و هوار همسایه های دیوار به دیوارمان در خانهمان پیچیده بود. دیوارها به قدری نازک بود که تمام مکالماتشان را با جزئیات میشنیدم.
قطار آرزوهایش هیچ وقت به مقصد نمیرسد. مسافرین در همان ابتدای راه یکی یکی پیاده میشوند. ترس عبور از مسیرهای سنگلاخ کوهستانی آنها را از ادامه راه منصرف میکند. با اینحال او هنوز امید دارد که با آخرین توان و
الهه باریکه راهی است مسیر سنگلاخ رودخانهای که مرا به خانه میرساند. شبهای زمستان همواره این مسیر سخت و طاقتفرسا است. سرمایی که از جانب رود بر سروصورتم میخورد، پوستم را زخمی میکند. شالگردنم را تا زیر چشمانم بالا میکشم
نوشتن با کلمات تازه یکی از دوستان در کارگاه قجر نویسی اذعان داشتند که کلمات تازه قدرت جادویی دارند که میتوانند روی سبک نوشتاری ما هم تاثیر بگذارند.
مرگ گیاه عشق با یادآوری برخی از احساسات ناب، فقدان مناسک و مظاهر عشق در زندگی اش بیش از پیش به چشمش می خورد. با آنکه سابقاً احساس میکرد که عشق در پوست و خون زندگیاش است؛ اما عدم بیان
به کارگیری کلمات تازه یکی از تمرینهایی که میتواند برای نویسنده مفید باشد، به کارگیری کلماتی است که کمتر در دایره واژگان او استفاده میشود.
آخرین دیدگاهها