لیلا علی قلی زاده

خدای ماهی‌فروش

  روبرتو با وارفتگی بی‌سابقه وارد خانه شد. به همسرش گفت: «باز هم یکی علیه جریان باج‌گیری مقاومت نشون داده.

ادامه مطلب »

ظهر تابستان

در آن آفتاب تفتیده تابستان که قاتق در هوای اتاق می‌ترشید، پسرک زیر آفتاب با مورچه‌های باغچه سرگرم بود. زن

ادامه مطلب »

دردسر در کتابخانه

از همان ابتدای صبح که کتابخانه باز شد، مردی بیرون کتابخانه، مدام به داخل کتابخانه سرک می‌کشید. به نگر نمی‌رسید

ادامه مطلب »

مبدع رذایل اخلاقی

همسرم همیشه می‌گفت که خواهرت پلشت است. به گمانم معنای واژه‌ی پلشت را نمی‌دانست. چون خواهرم نمونه‌ی یک زن کدبانو

ادامه مطلب »

گشایش بخت

مادر الکی الکی با نکوهش‌های بی‌دلیلش ما را معذب نمود. هر چند دقیقه‌ یک‌بار هم سرش را به نشانه‌ی تأسف

ادامه مطلب »