جلسهرواندرمانی یک پاره خط افسرده
دکتر معالج: خانم دکتر توکا نام بیمار:آقای پاره خط «بپ» دکتر: خوب آقای پاره خط «بپ» بگویید دقیقن مشکل شما چیست و انتظار دارید برای شما چه کاری انجام بدم؟ + من این حق ویزیت رو ندادم که خودم به
یک نویسنده ی عاشق هنر
دکتر معالج: خانم دکتر توکا نام بیمار:آقای پاره خط «بپ» دکتر: خوب آقای پاره خط «بپ» بگویید دقیقن مشکل شما چیست و انتظار دارید برای شما چه کاری انجام بدم؟ + من این حق ویزیت رو ندادم که خودم به
به زنی با کلاهبرهی بنفش فکر میکنم. به زنی که کنار تابلوی معروف پیکاسو ایستاده است و با زیباییاش به تمام افرادی که برای دیدن اثر پیکاسو به نمایشگاه آمدهاند، دهن کجی میکند. کت و دامنی به رنگ بنفش بادمجانی
خواسته بودی از روزی بگویم که برای اولین بار با موسیقی آشنا شدم. خواسته بودی از رازی بگویم که سالها در دلم داشتم و من باید برایت از اولینبار بگویم. از اولین باری که به کارگاه پدرم پا گذاشتم. همه
گفتوگویی با آرش کمانگیر در باب نوشتن به روزهایی فکر میکنم که بیماری بهانهای میشود برای شانه خالی کردن از نوشتن و به مجسمهی آرش درحالیکه کمان را در دست گرفته و تیر را در چلهاش گذاشته است، خیره میشوم
مغازه حسرت خانم زمانی صاحب مغازهی حسرت بود. در بچگی پدرش جانش را به لب رسانده بود و هیچ چیز برایش نخریده بود. بعد از مرگ پدرش به ثروت پدرش پی برده بود و تصمیم گرفته بود، عتیقههای پدرش را
ماجرای خانم جینگ و آقای دینگ و بچهی ما خانم جینگ و آقای دینگ از یک دههی پیش همسایهی ما بودند و هنوز هم همسایهی ما هستند. به علت تورم و گرانی مسکن هیچکدام نتوانستهایم از این چهاردیواریهای کوچک با