لیلا علی قلی زاده

جاسوس

دختری که کنارش ایستاده بود با صدایی لرزان جیغ خفه‌ای کشید. فوری مسیر نگاه دختر را دنبال کرد و دید

ادامه مطلب »

افسانه‌ی آب‌پری

آبشار آب‌پری که در زبان محلی اُپری خوانده می‌شود همیشه آبشخور قصه‌های و افسانه‌های پریان بوده است. چندتایی از قدیمی‌ها

ادامه مطلب »

مراقبت از بدن

مراقبت از بدن همانند مراقبت از فرزندان است. اگر به فرزندتان توجه دارید، باید بدن‌خودتان را هم همچون فرزند‌تان بدانید

ادامه مطلب »

یک ماشین معمولی

یک مرد معمولی بود اسمش مشهدی حسن. یک زن معمولی داشت اسمش لیلا خاتون.مشهدی حسن یک خانه‌ی خیلی معمولی داشت

ادامه مطلب »

وادی خیال

درون اتوبوس سکوت محض بود. هیچ یک از مسافرها حرفی نمی‌زد. برخی از مسافرها با سرهای پایین افتاده به خواب

ادامه مطلب »

عروسی تارا

هر اندازه روز عروسی نزدیک‌تر می‌شد، دلشوره‌های تارا هم بیشتر می‌شد. احساس عجیبی داشت. با آنکه همه چیز خیلی خوب

ادامه مطلب »