لیلا علی قلی زاده

وادی خیال

  وقتی با زهرا یار شدم و شروع کردیم به نوشتن، دایره‌ی لغاتمان کم بود. من کم‌تر. می‌خواستم به هر

ادامه مطلب »

وادی خیال

درون اتوبوس سکوت محض بود. هیچ یک از مسافرها حرفی نمی‌زد. برخی از مسافرها با سرهای پایین‌افتاده به خواب رفته

ادامه مطلب »

وادی خیال

درون اتوبوس سکوت محض بود. هیچ یک از مسافرها حرفی نمی‌زد. برخی از مسافرها با سرهای پایین افتاده به خواب

ادامه مطلب »