لیلا علی قلی زاده

تازه‌ترین نوشته‌هایم را اینجا بخوانید

من، مامان و خواستگاری

این قسمت: شاه‌لیر بعد از آنکه در آن شرکت مهم و مشهور استخدام شدم، مادر فکر کرد که حالا وقت این است که برایم آستین‌

ادامه مطلب »

مرگ آقای مودت

راس ساعت نه و نیم سه‌شنبه شب آقای مودت خیلی نابهنگام زمانی که در بسترش دراز کشیده بود و کتاب سوسک ایان مک یوون را

ادامه مطلب »

شاید با پول راضی شوند

نوشتن داستانکی با بهره‌گیری از کلمات صلابت-حال نزار- مکدر- مبهوت- شنیع وقت شنید دومین بچه هم زنده نماند، ویران شد. با حال نزاری خودش را

ادامه مطلب »

لفاظی یا اندیشه‌ورزی

سیطره‌ی اندیشه‌ی ما تا کجاست؟ برخی اندیشه‌شان تا آن‌سوی کهکشان‌ها می‌رود. اندیشه‌ی من روی این زمین فانی چمبره زده است. چرا؟ نمی‌دانم. شاید می‌دانم و

ادامه مطلب »

شما صلاحیت ندارید.

نمایش‌نامه- شما صلاحیت ندارید. نقش‌ها: مامور بهزیستی که می‌تواند مرد باشد یا زن. زنی که سفید و کمی چاق با عقب ماندگی ذهنی است. مردی

ادامه مطلب »

خیال باطل

سوری و زری را فرستاده بودم با رویا حرف بزنند و خودم مانده بودم با پسرش. می‌خواستم نرمش کنم که مزاحمتی ایجاد نکند. در عوض

ادامه مطلب »