تازهترین نوشتههایم را اینجا بخوانید
کودک گمشده
تمرین با کلمات مهارگسسته، واگن، هپروت، بویناک، بیتسلا واگنی که از قطار جدا شده بود، مهارگسسته و با سرعتی سرسامآور روی ریل حرکت میکرد. اگر
دزد آغوش
زنی جوان، سراسیمه و با ظاهری ژولیده وارد بانک شد. مشتریان و کارمندان داخل بانک، با دیدن اوضاعش، مشوش شدند. بیهیچ کلام مشخصی مثل ابر
راز سارا
کلمههای تمرین: وارفتگی، باج گیری، لگدمال، رسا، پر راز و رمز نمیتوانست اجازه بدهد که او را لگدمال کنند. میاندیشید که تمام این چیزها به
بیمارروان
ذهن سعید انباشته از واژههایی مسموم و تخریبگر بود. همسرش سوگل نتوانست او را مجاب کند که پیش رواندرمانگر برود. وقتی شرایط برای سوگل
خدای ماهیفروش
روبرتو با وارفتگی بیسابقه وارد خانه شد. به همسرش گفت: «باز هم یکی علیه جریان باجگیری مقاومت نشون داده. امروز بازار ماهیفروشها شاهد صحنههای
ظهر تابستان
در آن آفتاب تفتیده تابستان که قاتق در هوای اتاق میترشید، پسرک زیر آفتاب با مورچههای باغچه سرگرم بود. زن شکمش بالا آمده بود و
دستهها
- ۱۰۱ ایده توسعه فردی (۱۰۱)
- آموزش (۹)
- بوم واژه (۱۵)
- تصویرگری (۸)
- تمرین (۵۲)
- جستار (۸۷)
- جملات قصار (۱۳)
- خاطرات یک معلم نقاشی (۴)
- خرده خاطرات (۲۸)
- داستان (۹۸)
- داستان کودک (۱)
- داستانک (۱۱۲)
- روز نوشت (۱۴۷)
- شعر (۸)
- قطعه (۱)
- قوانین من (۳)
- گزارش خوانش کتاب روز به روز (۶۰)
- مجموعه کتاب ها (۱)
- معرفی فیلم (۲)
- معرفی کتاب (۵۲)
- مقاله (۹۸)
- نامه (۲۱)
- نمایشنامه (۵)
- یادداشت (۱۲)
- یادداشتهای آنلاین (۳۱)
آخرین دیدگاهها