لیلا علی قلی زاده

تازه‌ترین نوشته‌هایم را اینجا بخوانید

کودک گمشده

تمرین با کلمات مهارگسسته، واگن، هپروت، بویناک، بی‌تسلا واگنی که از قطار جدا شده بود، مهارگسسته و با سرعتی سرسام‌آور روی ریل حرکت می‌کرد. اگر

ادامه مطلب »

دزد آغوش

زنی جوان، سراسیمه و با ظاهری ژولیده وارد بانک شد. مشتریان و کارمندان داخل بانک، با دیدن اوضاعش، مشوش شدند. بی‌هیچ کلام مشخصی مثل ابر

ادامه مطلب »

راز سارا

کلمه‌های تمرین: وارفتگی، باج گیری، لگدمال، رسا، پر راز و رمز نمی‌توانست اجازه بدهد که او را لگدمال کنند. می‌اندیشید که تمام این چیزها به

ادامه مطلب »

بیمارروان

  ذهن سعید انباشته از واژه‌هایی مسموم و تخریب‌گر بود. همسرش سوگل نتوانست او را مجاب کند که پیش روان‌درمان‌گر برود. وقتی شرایط برای سوگل

ادامه مطلب »

خدای ماهی‌فروش

  روبرتو با وارفتگی بی‌سابقه وارد خانه شد. به همسرش گفت: «باز هم یکی علیه جریان باج‌گیری مقاومت نشون داده. امروز بازار ماهی‌فروش‌ها شاهد صحنه‌های

ادامه مطلب »

ظهر تابستان

در آن آفتاب تفتیده تابستان که قاتق در هوای اتاق می‌ترشید، پسرک زیر آفتاب با مورچه‌های باغچه سرگرم بود. زن شکمش بالا آمده بود و

ادامه مطلب »