بوفالویی در کتابخانه

مثل یک بوفالو بزرگ بود، رایحه تند و تیزش از میان قفسه های کتاب گذر کرده بود و به راهرویی رسیده بود که من هم آنجا بودم. نفس کشیدن در آن فضای آکنده از بوی ترش و مانده عرق، برایم

ادامه مطلب »