ملای روستای ما

ملا تازه با خانواده اش به روستای ما آمده بود. سه پسر قد و نیم قد داشت و زنی که نصف او قدش بود، اما به اندازه دو برابر قد او زبان داشت. زن، دختر یک خانزاده بود، اصلا دلش

ادامه مطلب »

گوجه سبز در زمستان

در تمام مدتی که پیش خانم ب کار می کردم یک بار هم ندیدم که از زندگی اش راضی باشد. همیشه ی خدا از آقای الف ناراضی بود و جلوی رویش و پشت سرش بد می گفت. آقای الف مرد

ادامه مطلب »