راز پدرم
خواسته بودی از روزی بگویم که برای اولین بار با موسیقی آشنا شدم. خواسته بودی از رازی بگویم که سالها
خواسته بودی از روزی بگویم که برای اولین بار با موسیقی آشنا شدم. خواسته بودی از رازی بگویم که سالها
داستایِفسکی عزیز، حالا که این نامه را خطاب به شما مینویسم، شما مدتهاست که زیر خروارها خاک خوابیدهاید و
یکی از تمرینهای کارگاه نوشتن، نامهنویسی است. سالها پیش که حضور رسانهها در زندگیمان اینطور پررنگ نبود و دقایقی طولانی
پری عزیزم سلام چندبار به سرم زده بود که برایت نامه بنویسم. دقیقش را بخواهی از روزی که با هم
نمیخواهم نامهام را با سلام و احوالپرسی و جملات عاشقانه شروع کنم. چون امروز پر از گلایهام. گلایه از اینکه
اندر احوالات من درود بر زهرا خاتون دوست گرامی و هم مسلکمان گفته بودید که شرحی از احوالاتمان برایتان بنویسیم.