بهانهای برای ننوشتن
درست شبیه دلفین به هر بهانهای چنگ میزنم که ننویسم. نوشتن برایم سخت شده است. یکی از دوستان گفته بود
درست شبیه دلفین به هر بهانهای چنگ میزنم که ننویسم. نوشتن برایم سخت شده است. یکی از دوستان گفته بود
جایی خواندم که تکتک سلولهای ما حافظهای دارند. آن روز متوجه منظور نویسنده نشدم. بعدتر موقع وارد کردن رمز وبسایت
فریاد زد: «آخ.» پشت میز نشسته بودم و به پایان داستانم فکر میکردم. سرم را از پشت پیشخوان آشپزخانه بالا
یکی از ابزارهای ابراز عشق در گذشته نامهنگاری بود. اگر نامهها نبودند، هیچ سند مکتوبی از عشقهای اساطیری نبود. ابراز
انتخابم برای کلمهی سال ۱۴۰۴، زندگی هدفمند بود. نباید هیچ روزی از زندگی هدر رود. هر گامی بایستی در
وقتی به دیدن کسی میروم که دوستش دارم، برایش هدیهای میخرم. اغلب گل. برای مادربزرگ چون میدانم عاشق گل است،