طاووس
طاووس موضوع نوشتن امروز را شب پیش بر عهده من گذاشته بودند. به اطراف نگاه کردم تا موضوعی را بیابم که بابتش بتوان چندخطی نوشت. چیزهای زیادی در اطرافم وجود داشت؛ اما ذهنم پر کشید و رفت به میان نقاشیها
یک نویسنده ی عاشق هنر
طاووس موضوع نوشتن امروز را شب پیش بر عهده من گذاشته بودند. به اطراف نگاه کردم تا موضوعی را بیابم که بابتش بتوان چندخطی نوشت. چیزهای زیادی در اطرافم وجود داشت؛ اما ذهنم پر کشید و رفت به میان نقاشیها
روزنوشت بر اساس داستان روزگار دوزخی آقا ایاز از رضا براهنی محمود گفته بود که: «انسان عادت میکند»؛ و من عادت کرده بودم.
حرفتان را بزنید. خیلی از افراد از ترس اینکه دیگران ناراحت بشوند، عقایدشان را مطرح نمیکنند. وقتی از کسی دلخور میشوند به او نمیگویند. وقتی همسایهشان در ساعت استراحت آنها رفتار آزاردهندهای انجام میدهد، از او نمیخواهند که این کار
روزنوشت بر اساس خواندن کتاب ۱۹۸۴ از جورج اورل «در واقع چیزی که من می خواهم بدانم این است که شما فکر می کنید الان از آن زمان ها آزادی بیشتری دارید یا نه؟ الان رفتار انسانی تری با شما
به ظاهر خودتان اهمیت بدهید. زمانی که برای اولین بار در جمعی قرار میگیرید، افراد حاضر در جمع هیچ شناختی از خصوصیات و ویژگیهای اخلاقی شما ندارند. چیزی که برای اولین بار میبینند ظاهر شما است. ظاهر شماست در تصمیمگیری
ظهر بود. آفتاب تا نیمه بالاآمده بود. در حیاط مدرسه به انتظار ایستاده بودم که دخترک را دیدم. دخترک لباس فرمی تیره به تن داشت. مقنعه و کفشهایش اما سفید بودند. سیاهی میان دونقطه سفید محصورشده بود. دخترک اصلاً حواسش
آخرین دیدگاهها