پرواز خیال

اگر بخواهم صادق باشم، باید بگویم که میل به خواندن کتاب های انگیزشی و آموزشی و برنامه ریزی های منظم روزانه، تا حدودی پرواز خیال را ناممکن کرده است. گویا تبدیل به رباتی شده ام. در ساعت مقرری می خوابم

ادامه مطلب »

سمفونی عشق

مدت ها بود که برای فرار از روزمرگی هایی که او را به مرگ نزدیک  می کرد، از پختن غذاهایی که زیاد وقتش را می گرفت، اجتناب کرده بود. اما آن سه شنبه ناهار را در رستورانی که سال ها

ادامه مطلب »

بوفالویی در کتابخانه

مثل یک بوفالو بزرگ بود، رایحه تند و تیزش از میان قفسه های کتاب گذر کرده بود و به راهرویی رسیده بود که من هم آنجا بودم. نفس کشیدن در آن فضای آکنده از بوی ترش و مانده عرق، برایم

ادامه مطلب »

دوم تیر- هدفم از تولید محتوا

چند روز پیش مطلبی را درباره تولید محتوا در اینستاگرام می خواندم. این دوست عزیر در مطلب خودشان نوشته بود که الگوریتم اینستا طوری است که صفحات سرگرمی بیشتر از صفحات آموزشی دیده می شوند و افراد بیشتر به سمت

ادامه مطلب »

از تیر چه خبر؟

یک نوشته کاملا شکسته اولین روز تیر امروز به بهونه مهمونی رفتن می خواستم از زیر نوشتن در برم. دیروز خیلی خوب نوشته بودم و می خواستم به جبران اضافه کاری دیروز، امروز رو مرخصی بگیرم. پیش خودم گفتم نمی

ادامه مطلب »

یادی از دایی جان

در کتاب باشگاه پنج صبحی ها از رابین شارما دو جمله خواندم و یاد دایی جان افتادم. جمله هایی که خواندم تاثیر زیادی روی رفتارهای روزانه من داشت. هربار که مطلبی را می نویسم یا می خوان به این فکر

ادامه مطلب »