گوش سپردن
چندی پیش در یکی از لایوهای صبحگاهی استاد نویسندگیام، یکی از دوستان سؤالی را مطرح کرد که استاد در پاسخ به سؤال ایشان گفتند:«این سؤال به خاطر این است که خوب گوش نمیدهید.»
راستش خیلی از ما در لحظهای که باید گوش بدهیم، داریم فکر میکنیم که چطور صحبت کنیم و چطور درخواست خودمان را مطرح کنیم. توانایی گوش سپردن کار چندان راحتی نیست.
در فصل بازیابی حس اتصال از کتاب راه هنرمند، گفته شده است که
توانایی گوش سپردن مهارتی است که از طریق صفحات صبحگاهی و قرار ملاقات با هنرمند درونمان به ان ارج مینهیم. صفحات صبحگاهی به ما می آموزند که سخنان سانسور کننده درونمان را نشنیده بگیریم. قرار ملاقات با هنرمند درونمان به ما کمک میکند تا صدای الهام خود را بشنویم. “جولیا کامرون”
مهارت گوش سپردن برای هنرمند شدن ضروری است
اگر بخواهیم در مسیر راه هنرمند قدم بگذاریم و کاری خلاقانه صورت دهیم، بایستی مهارت گوش سپردن را تقویت کنیم.
هنرمند برای رسیدن به هنر و خلق اثری لازم نیست که ذهنی خیالپرداز داشته باشد، او باید تمرکز خود را بر چیزی که وجود دارد، بگذارد و به دنبال رویا پردازی نباشد.
در کتاب نیه توچکا اثر فیودور داستایفسکی میخوانیم که نا پدری نیه توچکا، چون از قریحه و استعدادی برخوردار است، مرتب خیالپردازی میکند و به جای تمرکز به هنر خود که همان آرشه زدن بر سیمهای ویولون است، تنها خیال ان را در سر میپروراند و عملاً هیچ کاری صورت نمیدهد و روز به روز در هنر خود افت میکند.
چنانکه یکی از شخصیتهای داستان که دوست صمیمی ایشان هم هست در توصیف او گفته است:
آدم خیالبافی است و فکر میکند ناگهان معجزهای به وقوع میپیوندد و از او نابغهای مشهور به وجود میآورد. او فقط تشنهی نام و افتخار است. وقتی چنین آرزویی تنها موضوع فکر و ذهن هنرمندی میباشد، این آدم دیگر هنرمند نیست.
وقتی یاد بگیریم که در لحظه زندگی کنیم و به جای رؤیا پردازی تمرکزمان را بر آنچه که به ما الهام میشود بگذاریم متوجه میشویم که ما پیش از آن که خالق اثری باشیم، تنها اجرا کننده آن هستیم.
مجری الهامات
در درس فیزیک و شیمی از قانونی به عنوان بقای ماده صحبت شد، طبق این قانون ماده از بین نمیرود و به وجود هم نمیآید. تنها از شکلی به شکل دیگر تبدیل میشود. بر طبق این قانون میتوانیم بگوییم که خالق بزرگ همه چیز را از قبل ایجاد کرده است و ما تنها وظیفه عیان ساخت آنها را به عهده داریم.
با تمرین میآموزیم که چگونه موج دلخواهمان را تنظیم کنیم و هر وقت که میخواهیم بشنویم و خود را با آن همنوا سازیم. میآموزیم که تنها صدایی را که متعلق به ذهن خودمان است بشنویم و آن را به عرصه ظهور برسانیم.
خداوند هرچیزی را که برای به انجام رساندن طرحمان لازم داریم، در اختیارمان گذاشته است. اگر ما برای دریافت آنها مشتاق باشیم، به زودی کمکهای بیشماری را دریافت خواهیم کرد. کافی است که هشیار و گوش به زنگ باشیم.
نقاشی حیات خود را داراست. فقط میکوشم آن را عیان کنم. “جکسون پولاک”
زمانی که سعی میکنم بدون هیچ قضاوتی درباره خودم کاری را انجام دهم و چندین ساعت روی یک کار هرچند که به ظاهر بد باشد، متمرکز میشوم و آن را به انتها میرسانم، نتیجه غالباً رضایت بخش است.
سخن آخر
بیشتر نویسندگان، نقاشان، شاعران همه تجربه دریافت اثری کامل و هنرمندانه را داشتهاند. ما پیش از آن که خالق اثری باشیم، ابزاری برای دریافت آن هستیم.
تنها وظیفه هنرمند این است که به الهام گوش بدهند، با چشم ذهن آن را ببینند و بعد آن را اجرا کنند.
نوشته شده توسط لیلا علی قلی زاده
6 پاسخ
با تمرین میآموزیم که چگونه موج دلخواهمان را تنظیم کنیم و هر وقت که میخواهیم بشنویم و خود را با آن همنوا سازیم. میآموزیم که تنها صدایی را که متعلق به ذهن خودمان است بشنویم و آن را به عرصه ظهور برسانیم.
خداوند هرچیزی را که برای به انجام رساندن طرحمان لازم داریم، در اختیارمان گذاشته است. اگر ما برای دریافت آنها مشتاق باشیم، به زودی کمکهای بیشماری را دریافت خواهیم کرد. کافی است که هشیار و گوش به زنگ باشیم.
مثل همیشه مفید و جامع نوشتی لیلا بانو. همراهیات خیلی ارزشمنده
سپاس از مهر بیکرانت
مجری الهامات و قانون بقای ماده… شگفتانگیز بود 🧡
دیشب کارای یک شاگرد قدیمیم رو تو خواب میدیدم و از کاراش تو خواب عکس گرفتم و به محض بیدار شدن یکی رو اجرا کردم. مجری الهامات شده بودم.
سلام ،
خیلی عالی و پرثمر بود
سپاس از وقتی که برای خوندن نوشتههام گذاشتین