در ستایش کلمه برداری
با جریان واژهها که همراه میشوم، رودواژهها مرا به هرکجا که میخواهند، میکشانند. اینجا مسیر صعبالعبوری نیست. یعنی نه اینکه نباشد. هست، ولی خاصیت دنیای نوشتن و جریان واژهها این است که به تو فرصت حظ بردن از مناظر، حتی مرداب دلگیر طبیعت را میدهد.
در جریان نوشتن، هرگاه مسیر سخت میشود و غیرقابل دسترس، ماندابی در مسیر رود شکل میگیرد. ماندابی برای رشد و بالندگی. میتوان در این مانداب ساعتی آسود و از عطر دلانگیز نیلوفرِ واژههایی که در این مانداب رشد کردهاند، سرمست شد. تا آنجا که زیباییشان ملالی ایجاد نکند، اتراق گزید. آنگاه که دل از این همه زیبایی و رمز و راز مرداب نوشتن ملول شد، واژهایی جدید راه را مینمایاند. نوواژهایی که قبلتر ندیده بودیاش یا التفاتی به آن نداشتی، چراغی میافروزد برای روشنایی بخشیدن به مسیر و سیلان نوشتن. باید به نظارهی مناظری در دورترکها نشست و با طمانینه و تامل مسیر تازه را برگزید. انتخاب با رهروی راه نوشتن است. با تابآوریاش. مسیری کوتاه که از کوهستان میگذرد و سرمایی گزنده دارد یا مسیری طولانی ولی آرام به سوی دریایی آبی.
در مسیر نوشتن، کتابها درختانی با بار واژهاند. درختان پربارتر زیر سنگینی واژهها خم میشوند تا دست دراز کنی و واژهای رسیده و پرمعنا بچینی. معنا از واژهها میچکد. در برابر این تراوش معنا، در برابر این طعم روحانگیز، سکوت بیطعم است. سکوت را باید در طعم واژهای تازه قابل هضم کرد. انتخاب با رهرو است که کدام واژه را برگزیند.
نوشته شده توسط لیلا علیقلیزاده