تجربهای از تولید محتوا در چالش دویست روز وبلاگ نویسی
شصت و یک روز پیش وقتی قرار شد در چالش دویست روز وبلاگ نویسی شرکت کنم، اصلاً به سختی کار فکر نکرده بودم. به روزهایی با انرژی پایین، روزهای غمگین و کسالت بار، روزهای پر مشغله، روزهای پر هیجان و روزهای بیماری هم فکر نکرده بودم. حتی به روزهایی که هیچ چیزی به مخیلهام راه پیدا نمیکرد، هم فکر نکرده بودم.
تولید محتوا آسان نیست
فکر میکردم نوشتن و انتشار مطلب طی دویست روز مثل همان چالشهای سی روزه آسان باشد؛ اما واقعیت این است که محتوا خود به خود تولید نمیشود. بر اساس خواندهها و اطلاعاتی که باید مرتب به روز شوند، میتوان محتوای متنی تولید کرد.
در ابتدای کار چون بیشتر مطالب نوشته شده برگرفته از دانستههای قدیم بود، تولید محتوا چندان سخت به نظر نمیرسید؛ اما از روز بیستم به بعد تولید محتوا سهل ممتنع بود. با اینکه قلمم نسبت به قبل روانتر شده بود؛ اما فکر میکردم که در دام تکرار افتادهام. محتوایی که تولید میکردم، بازخوردی نداشت. آن شوق اولیه از بین رفته بود و از تولید محتوا دلسرد شده بودم. دائم از این شاخه به آن شاخه میپریدم. یک روز دربارهی موضوعی خاص مینوشتم و روز دیگر درباره کتابی که تازه خوانده بودم، مینوشتم. احساس میکردم محتوایم چندان کاربردی و سودمند نیست. اما چون میدانستم که تکرار و تداوم به تمایز میانجامد، کجدار و مریز به مسیر ادامه میدادم.
بیشترین علت دلسردی ام برای این بود که فکر میکردم که تولید محتوای روزانه، باعث شده است کیفیت مطالبم پایین بیاید. تا اینکه چند روز پیش در لایوهای صبحگاهی شاهین کلانتری، ایشان برایمان مطلبی از کتاب راه و چاه مؤثر اندیشیدن را خواند. یکی از راههای موثر اندیشیدن، انباشتی اندیشیدن بود.
ذهن ما پیچیده ترین و بهترین اندیشههایش را یکباره آشکار نمیکند. این مسئله ساده، اما مهم و کلیدی است. ذهن ابزاری است که ادواری کار میکند و ایدههایش اندک اندک به بیرون تراوش میکند. ذهن چند حرکت انجام میدهد و پس از آن برای مدتی که به طور شگفت آوری طولانی است نیاز به استراحت و سکون دارد. ما نمیتوانیم دو ساعت پشت سرهم کار کنیم چه برسد به یک روز کامل. ذهن نمیتواند ساعت کاری ادارهها را درست رعایت کند. شاید حاصل کار یک روز کار، تنها یک پاراگراف باشد و یک کتاب در نتیجه سه سال آرام آرام کار کردن نوشته شود.
وقتی با اندیشههای دیگران روبرو میشویم. معمولاً این واقعیت را فراموش میکنیم. چرا که اندیشههای آنها بسیار به سامان به نظر میرسد . میتوان به راحتی و پشت سرهم آنها را خواند و فهمید. به سادگی تصور میکنیم این اندیشهها به یکباره پدید آمدهاند. فراموش میکنیم دریاچه ایدهها را باید با تلاشی مشقت بار و اندیشههایی پر کرد که روزها و شبهای بسیار به سختی و قطره قطره فراهم آورده شدهاند.
چه بسا در اولین تجربه تلاشهای پراکندهمان دچار وحشت شویم. بدبخنی آن است که ما همیشه نتیجهی نهایی تلاشهای فکر دیگران را میبینیم. در حالی که از ابتدا در جریان گامهای اول خود هستیم. تضاد این دو آنقدر زیاد است که معمولاً نتیجه میگیریم که استیصالمان موقتی نیست بلکه اساساً مستعد انجام دادن هیچ کار ارزشمندی نیستیم و این چیزی بسیار طبیعی و قابل فهم است.
به این ترتیب نمیتوانیم چالشهای کسانی را که ستایش میکنیم ببینیم و جرأت پیدا کنیم. چیزی که ما را نگران میکند سختی کار نیست. بلکه تصور آسان بودن آن است.
برای اینکه آرام بگیریم و اطمینان پیدا کنیم که احساس حقارت همه جا هست، باید به جای کتابهای اندیشمندان بزرگ به دست نوشتههای آنها مراجعه کنیم. رمان نویس فرانسوی مارسل پروست نویسندهای است که آثارش را شسته رفته ترین و روان ترین نوشتههای کل تاریخ میدانند. انگار که نوشتههایش بیوقفه از نقطهای به نقطه دیگر جاری میشوند اما دست نوشتههای پروس نشان میدهد که روند کار جور دیگری بوده است. دفترچههایی بسیار فشرده هستند که پر شدهاند از چندین مرحله اعمال تغییرات و یادداشتهای حاشیهای، یادآوریها و پیشنهادات و بخشهایی که جابه جا شدهاند و خط خوردهاند. بازبینی و حذف شدهاند و دوباره وارد متن شدهاند و باز نهایتاً حذف شدهاند.
سخنانی که از پروست میخوانیم سخنانی بازسازی شدهاند که طی سالها به وجود آمدهاند. اینها اندیشههای خودجوش نیستند و چنین نیست که پدید آوردنشان همان چندساعتی را وقت برده باشد که برای خواندنشان لازم است. پروست هرچقدر هم که نابغه باشد، فرایند انباشت ذهنیاش منحصر به فرد نیست. هیچ یک از ما قادر نیست بهترین داشتههای ذهنیاش را ظرف مدت کوتاهی فراهم آورد. “مدرسه زندگی- ترجمه آزاده ضیائی”
با توجه به متن بالا که از کتاب راه و چاه موثر اندیشیدن آورده شده است، نباید خیلی به خودمان سخت بگیریم، که از همان ابتدا محتوای ارزشمندی تولید کنیم. آرام آرام همان طور که سعی میکنیم روزانه محتوا تولید کنیم، رشد میکنیم. بعدها میتوانیم برگردیم و محتوایمان را اصلاح کنیم و با روند فکری جدیدمان، اندیشهایی تازهتر را به آن بیافزاییم. به مرور زمان اگر مسئله تکرار و تداوم را جدی بگیریم نوشتههایمان بهتر میشود. این پاداش کس است که از تکرار هراسی ندارد و به راه ادامه میدهد. ممکن است گاهی مطلب تازهای نداشته باشیم چرا که نیازمند سکون و آرامش هستیم. میتوانیم در این طور مواقع به جای تلاش بیهوده برای تولید پاراگرافی تازه، سعی کنیم که چاه خالی شده را پر کنیم.
جولیا کامرون در کتاب راه هنرمند توصیه کرده است که برای پر کردن چاه به گشت و گذار در طبیعت بپردازید یا اوقاتتان را در فضایی که برای کودک درون هنرمندتان لذت بخش باشد، سپری کنید. همه انسانها به نوعی هنرمند هستند. خواه خالق اثری باشند یا نه. بزرگترین اثر هر کسی، زندگی خودش است.
مراد از زندگی این است که قرار ملاقاتی با هنرمند درون باشد و برای همین آفریده شدهایم. “جولیا کامرون”
کسی که میخواهد هر روز محتوا تولید کند، بایستی بداند که چاهش خیلی زود خالی میشود و باید گاهی تنها به پر کردن چاه فکر کند.
بعد از شصت روز تجاربی به دست آوردم که به قول خانم بیتا کیهانی عزیز باید سخاوتمندانه آن را در اختیار دیگران قرار دهم؛ بنابراین دستاورد این شصت روز را همراه با بخشی از گفتههای خانم بیتا کیهانی، تولید کننده محتوایی که سه سال پی در پی محتوا تولید کرده است در این صفحه به اشتراک میگذارم.
توصیههایی سودمند برای تولید کنندههای محتوا
- روزهایی که هیچ ایدهای به ذهنتان نمیرسد، به بررسی محتوای قدیمی بپردازید و در صورت لزوم با تفکر امروزتان، نوشته دیروزتان را اصلاح و بازنویسی کنید.
- هر روز بنویسید و آن را منتشر کنید حتی اگر اندک باشد و تنها چند صد کلمه باشد.
- جسارت انتشار محتوای ضعیفتان را هم داشته باشید. اگر به بهانه ضعیف بودن کارتان را منتشر نکنید، هیچ وقت قوی نمیشوبد.
- دست از کمال گرایی بردارید. در ابتدای راه نباید از خودتان انتظار داشته باشید که محتوای قابل توجهی تولید کنید.
- تداوم در کار تولید محتوا اهمیت بالایی دارد. یک روز ننوشتن، کار را برای روز بعد سختتر میکند.
- حواستان به ورودیهای ذهنتان باشد. اگر قرار است در مورد مطلب خاصی محتوا تولید کنید، سعی کنید به موضوعات حول و حوش موضوع خودتان اهمیت بدهید و با موضوعاتی در نقطه مقابل آن کاری نداشته باشید.
- درهنگام تولید محتوا، دست از مقایسه بردارید. اگر خودتان را با دیگران مقایسه کنید، ممکن است دلسرد بشوید و دست از کار بکشید. شما نتیجه کار دیگران را میبینید، گامهای اولیه دیگران را ندیدهاید.
- تمرکز کنید. روی کاری که میخواهید تمرکز کنید. نمیشود یک ساعته محتوای ارزشمندی تولید کنید. باید تمام طول روز به محتوایتان فکر کنید و آگاهانه تمام چیزهایی که برای تولید محتوایتان لازم دارید را از ورودیهای ذهنتان دریافت کنید.
- هدفتان از تولید محتوا باید ارائه مطلبی مفید و سودمند به دیگران باشد. اگر تنها برای دیده شدن و رقابت محتوا تولید کنید، نتیجه عکس میگیرید.
- در تولید محتوا سخاوتمند باشید. یافتههایتان را با دیگران به اشتراک بگذارید.
- از نظرات سودمند دیگران که بدون قصد و غرض است برای بهتر شدن محتوایتان بهره مند شوید.
- دچار خودسرزنشی نشوید و مرتب از خودتان انتقاد نکنید. از دوستان محتواکارتان هم انتقاد نکنید. نکات مثبت کارشان را ببینید و به آن ها یادآور کنید که کارشان عالی است.
- از اینکه دیگران برای خواندن نوشتههای شما وقت میگذراند از آنها تشکر کنید حتی اگر وقت تان اندک است.
- سعی نکنید که دنباله روی دیگران باشید، نسخه شخصی خودتان باشید و مثل خودتان محتوا تولید کنید.
- محتوای ارزشمند و جدیدی را بدون ترس از قضاوت به دیگران ارائه دهید.
- پرسونای مخاطب داشته باشید. برای مخاطب خاصی محتوا تولید کنید.
- مخاطب شما اطرافیان شما نیستند چون ممکن است با شما هم دغدغه نباشند. پس خیلی به نظرات منفی آنها اهمیت ندهید و کارتان را ادامه بدهید.
این لیست به مرور زمان به روز میشود.
سخن آخر
امیدوارم که این مطالب برای شما هم مفید واقع شده باشد. اگر تجربهای در زمینه تولید محتوا دارید، خوشحال میشوم که برای بهتر شدن مطلب در اینجا به اشتراک بگذارید.
نوشته شده توسط لیلا علی قلی زاده
4 پاسخ
لیلا جان، عالی نوشتین. با خیلی از حرفهاتون موافقم. واقعا هر روز نوشتن مخصوصا زمان هایی که ایده و مطلبی وجود نداره کار سختیه. ولی خدا رو شکر می کنم که همین سختیش باعث بوجود آمدن ایده های جدید و حرکات تازه میشه. مثلن خود من وقتی که کاملا چاهم رو خالی دیدم به جاده زدم و توی این گرمای عطش ناک مرداد کاری رو انجام دادم که هرگز نمی کردم. این موضوعات جانبی چالش هم برام جالب و دلچسب بودند. به نظرم یک مسیر برای رشد و یادگیریه. موفق باشی.
بله مطلبتون رو خوندم و فوق العاده لذت بردم
جمع بندی خیلی خوبی بود. ممنون لیلا جان
من از شما برای وقتی که برای خوندن مطالبم میگذارید ممنونم