دلایلی برای نوشتن
برخی کارها هستند که نتیجه آنها خیلی زود خودشان را نشان نمیدهند. ما عادت کردهایم که کارهایی انجام دهیم که نتایج زود بازده دارند، برای همین ممکن است در مسیر انجام یک کار، بارها دلسرد شویم و دست از کار بکشیم. حتی با برخورد به اولین مانع در مسیر هدفمان، چرایی انجام و شروع آن هدف را هم فراموش کنیم.
راهی برای ادامه دادن مسیر
برای اینکه این اتفاق ما را از ادامه راه منصرف نکند لازم است در ابتدا بعد از مشخص کردن هدف، چرایی انتخاب آن هدف را هم فهرست وار بنویسیم. نوشتن از چرایی انجام یک کار و مرور آن در مواقع دلسردی میتواند انگیزههای ما را برای انجام آن کار قویتر کند.
اراده هر چقدر هم که قوی باشد اگر محرک و ترغیب کنندههای خوبی برایش وجود نداشته باشد، شکست میخورد؛ پس با نوشتن فهرستی از چراییها، برای خود ترغیب کننده ایجاد کنید.
امروز بعد از چند روز که در وبلاگم نمینوشتم، به سراغ وبلاگم آمدم و با خواندن فهرستی از چرایی نوشتن، دوباره میل نوشتن در من ایجاد شد.
شما هم هر هدفی که دارید همین حالا چرایی و دلایل انتخاب آن هدف را فهرست کنید و هر زمان که دلایل دیگری هم پیدا کردید آن را به فهرستتان اضافه کنید. آن را جایی جلوی چشمتان بگذارید تا با مرور دلایلتان از ادامه راه منصرف نشوید. در بخش بعدی من دلایل نوشتنم را ذکر کردهام.
برای چه مینویسم؟
مینویسم که بدانم.
مینویسم که بدانم که هیچ نمیدانم.
مینویسم که بدانم برای نوشتن باید چیزهای زیادی بدانم.
مینویسم که خالق باشم.
مینویسم که مثل خدا معجزه کنم.
مینویسم که خالق زندگیهایی پر از جادو باشم.
مینویسم که در داستانها زندگی کنم. مینویسم که زندگی را هزار بار زندگی کنم.
مینویسم که رویا ببافم.
مینویسم که تار و پود زندگی را در فرش داستان خلاصه کنم.
می نویسم که افسار اسب سرکش زندگی را به دست بگیرم و آن را رام کنم.
مینویسم که یادبگیرم و یاد بدهم.
مینویسم که آنچه را که از رازهای هستی میدانم به شما هم بگویم.
مینویسم که تجربههایم را برای هستی به یادگار بگذارم.
مینویسم که برای همیشه زنده بمانم.
مینویسم که با آنکه تنم در حصار خاک است، اندیشهام در کهکشان به حرکت دربیاید.
مینویسم که مثل مرداب راکد نباشم.
مینویسم که مثل رود جاری باشم.
مینویسم که خودم را در دل نوشتههایم محبوس کنم و آنجا که دستی صاحب ذوق و سلیقه کتابی را ورق زد، از زندان نوشته رها شوم و به جای دیگری سفر کنم.
مینویسم که روزهایم را پر نورتر شروع کنم
مینویسم که شبهای آرامتری داشته باشم.
مینویسم که بهتر فکر کنم.
مینویسم که اندیشههایم را دگرگون کنم.
مینویسم که از تنهایی رها شوم.
مینویسم که تنهایی را در آغوش بگیرم.
مینویسم که دوستانی از جنس نور بیابم.
مینویسم که زندگیام را بهتر کنم.
مینویسم که سلامتیام را بازیابم.
مینویسم که رویاهایم به حقیقت بپیوندد.
مینویسم که از یاد نبرم چه کسی هستم.
مینویسم که تو را از یاد نبرم.
مینویسم که یادت را همیشه در خاطرم زنده نگه دارم.
مینویسم چون به نوشتن برای زنده ماندن همچون هوا، آب و نان نیاز دارم.
می نویسم که تأثیرگذار باشم.
مینویسم که بهتر بیندیشم و بهتر اندیشهام را بازگو کنم.
مینویسم که زیباییهای جهان را بهتر ببینم.
مینویسم که به سرچشمهها دست پیدا کنم.
می نویسم که بذر وجودم را در زمینی حاصلخیز پرورش دهم و روزی به بار بنشینم.
مینویسم…
2 پاسخ
می نویسم که خودمو بشناسم لیلا… می نویسم که خودمو بفهمم. می نویسم که حیف نشم.
تمرین آنافورا عالللللی بود. ماشالله به همت تو😍❤️👌
مرسی عزیزم که وقت گذاشتی خوندی. واقعا می نویسم که حیف نشم.