به کارگیری کلمات تازه

یکی از تمرین‌هایی که می‌تواند برای نویسنده مفید باشد، به کارگیری کلماتی است که کمتر در دایره واژگان او استفاده می‌شود.

متن زیر با برخی از کلمات زیر نوشته شده است.

دمساز، سرکش، آمیختگی، سازواری، سازگار، هم‌تراز، بیهوده، چرند، سرپیچی‌، نخست، ناخوش، ابتدا، آغازکار، هستی، دم بریده، تازه‌یاب، نوآوری، دچار، رنج، آزمایش، آزمودن، شادی، خرسندی، دلخوشی، بازخرید

مولود تازه

روح سرکشم سازواری نداشت. امید به سازگار شدن احساس و منطق، امید بیهوده‌ای بود.

در آغازکار دچار احساس شادی و خرسندی بی بدیلی بودم. هستی تمام زیبایی‌اش را در مقابلم به منصه ظهور گذاشته بود و اما بعد جدال ایزدبانوی عقل و منطق با آفرودیت شروع شد. رنج می‌کشیدم. رنجی که برای آن هیچ فرجامی نبود. روحم مثل روح آن دیگری دم بریده و مکار نبود. در بوته آزمایش بودم. تنها دلخوشی‌ام ناخوشی تازه یابی بود که خبر خوشی را برایم به ارمغان داشت. خبری که آمدنش دمساز روزهای جدال می‌شد. تاب آوری با وجود او برایم ممکن می‌شد. احساس خودش را بازخرید کرده بود یا در کالبدی تازه در حال فرمان روایی بود، نمی‌دانم؛ نوآوری احساس بود یا تدبیر عقل برای فراموشی عشقی نافرجام، حقیقتاً نمی‌دانم؛ اما می‌دانستم که آمیختگی دو خون و تلاقی آن‌ها در بطن من، آغازی بود برای زندگی دوباره. حالا من دمتر بودم. ایزدبانوی پرورش دهنده‌ای که تنها به فرزندش فکر می‌کند.

نوشته شده توسط لیلا علی قلی زاده