«من مینویسم تا خود را به شگفتی وادارم.»
جفری هیل، شاعر
اولین بار که کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد از هنریت آن کلاوسر را میخواندم، لیستی از چیزهایی که میخواستم را به توصیه نویسنده نوشتم. در لیست نوشته بودم، میخواهم هر روز مطلب تازه ای را یاد بگیرم. میخواهم درآمدم به اندازهای باشد که برای خرید کتاب و یادگیری لنگ نمانم. آن زمان درآمد بسیار ناچیزی داشتم و اصلا نمیتوانستم کتاب بخرم. (حالا تنها به این دلیل دیگر کتاب نمیخرم که دیگر فضایی برای نگه داشتن کتابها ندارم. پس مجبورم خودم را با خرید کتابهای الکترونیکی راضی کنم. یادداشت ۲۷ دی ماه ۱۴۰۲)
چند وقت بعد در یک دوره رایگان توسعه فردی ثبت نام کردم و در آن دوره هم نوشتم که میخواهم در مسیر نویسندگی و تصویرگری قرار بگیرم. به یک هفته نکشید که در کلاسهای نویسندگی استاد شاهین کلانتری ثبت نام کردم و چند ماه بعد هم درآمدم به میزانی رسید که در کلاسهای دیگر و همچنین در کلاس تصویرگری ثبت نام کردم.
وقتی به این مسیر درآمدزایی که از نوشتن شروع شد فکر میکنم، شگفتزده میشوم. آیهای در قرآن هست که خداوند در آن آیه به قلم قسم خورده است. من باور دارم که نوشتن معجزه میکند.
نوشتن انسان را به تأمل وا میدارد و چاکراههای ذهنی را که در جوار روزمرگی و عادتهای ناخودآگاه بیفایده، بسته شده است، باز میکند.
با نوشتن میتوانید به دنیای دیگری وارد شوید و همراه با شخصیت داستانی زندگی کنید.
اگر در مسیر توسعه و اندیشه بیشتر هستید، با نوشتن میتوانید، تجربههایتان را به دیگران انتقال دهید.
همچنین با نوشتن میتوانید در صورت مواجه شدن به بنبستهای ذهنی، از میان سطرهای نوشتههایتان به راه حلی روشن و شفاف برسید.
گاهی که در ارتباط با دیگران عاجز میشوم و دلم میخواهد از دست برخی رفتارهای نابخردانه سرم را به دیوار بکوبم، ولی درست همان موقع کاغذ و قلم به نجاتم میآید. قلم را دردست میگیرم و چند خطی مینویسم. به تمام اتفاقاتی که منجر به چنین برخوردهایی شده است فکر میکنم و آنها را روی کاغذ میآورم و بعد برایشان دلایل منطقی مییابم. بعد از نوشتن، دیگر احساس قبل را ندارم و خیلی راحت از کنار مسئله ای که میتوانست منجر به قهر و دعوا شود، عبور میکنم. زمانی که به معجزهی نوشتن فکر میکنم و اینکه چطور نوشتن مرا از یک سوءتفاهم بزرگ نجات داد، دچار شگفتی میشوم.
نوشته شده توسط لیلا علی قلی زاده
یک پاسخ
تقریبا همهی ما در فراز و نشیب زندگی ، وجوه مشترکی داریم . مثلا در مقطعی از زندگی در خرید کتاب و برخی لوازم ناتوان بودهایم ، یا آیهای از کتاب الهی به مدد ما آمده و تحولی در زندگیمان ایجاد کرده ، یا گاهی به بن یست میخوریم و در بازبینی خاطرات یا دلنوشتهها به راه کار شفاف و دضایتبخشی دست پیدا میکنیم و …… . . . اما همه نمیتوانیم به خوبی شما بنویسیم .