از وقتی عهدیه نتوانست برای پیادهروی صبحگاهی بیاید، با مریم همراه شدم. بعد آن یکی مریم که همسایهمان بود، هم به ما پیوست و مریمِ دوست، یک خط در میان نیامد.
دیگر مریمِ همسایه همراه همیشگی من در پیادهرویها بود. بچههایمان به یک مدرسه میرفتند. گاهی من بچهها را به مدرسه میبردم. گاهی او. امروز که حسابی کار روی سرم ریخته بود، هرچه منتظر ماندم که مریم پیام بدهد، بچهها را من به مدرسه میبرم، خبری نشد که نشد. گفتم باشد خودم میبرم. در راه هم کمی سبزیجات میگیرم که رژیم سالمخواریام را ادامه بدهم.
نزدیک دو هفته است که روی این رژیم پافشاری کردهام و احساس طراوت و تازگی که دارم، مرا مصمم کرده است که در برابر تمام غذاهای خوشمزهی دنیا مقاومت کنم.
وقتی دخترش از خانه بیرون آمد، یک لحظه مریم را دیدم که حالش خوش نبود. گفت که سرما خورده است و گلویش میسوزد. وقتی بچهها را رساندم. علاوه بر سبزیجاتی مثل هویج، انواع کلم و کاهو، کمی هم گشنیز خریدم و فوری به خانه برگشتم و سوپ جویی با طعم گشنیز بار گذاشتم. مدتها بود که سوپ گشنیز درست نکرده بودم. معمولن همه روی سوپ جعفری خورد شده میریزند؛ اما من چون عطر گشنیز را دوست دارم، گشنیز میریزم.
یکسره کار میکردم که کارهای خانه تمام شود و برای نوشتن هم مجالی پیدا کنم. سوپ که آماده شد، برای همسایه بردم. همسایه گفت خودش سوپ بار گذاشته بود و چون حالش خوش نبود، خواب مانده بود و سوپش ته گرفته بود. در دلم از اینکه برایش سوپ درست کرده بودم، خوشحال بودم. کاسه سوپ را به دستش دادم و آمدم بالا و مشغول نوشتن شدم. نیمساعت بعد، دختر همسایه، کاسهایی ماست در دستش، جلوی در خانهیما بود.
خیلی بابت سوپ تشکر کرد و گفت که سوپ خیلی خوشمزهای بوده است. باز هم خوشحال شدم. مدتها بود که دیگر میلی به آشپزی نداشتم. دیگر طعم غذاهایم مثل روزهای اول ازدواج نبود. سوپ را که کلن از زنجیره غذاییام حذف کرده بودم.
باید برای کسی که دوستش دارم، سوپ بپزم. وقتی کسی را دوست داشته باشم. سوپم طعم جادویی میگیرد. وقتی اولین بار احساس کرده بودم، عاشق شدم. طعم سوپهایم جادویی بود.
روزهای اول زندگیمان، سوپهایم خوشمزه بود. هر کسی به خانهمان میآمد رمز و رازش را میخواست و من تمام مواد دستور پختم را میگفتم؛ اما سوپ هیچ کسی جادویی نمیشد. بعدها فهمیدم که مهمترین مادهاش عشق بود. عشق اگر به میزان کافی در سوپ ریخته نشود، سوپ بوی زهم میدهد. رنگش دیگر الوان نخواهد بود و طعمش، طعم معمولیترین غذای دنیا را خواهد داد. سوپ جادویی فقط کمی عشق میخواهد.