لیلا علی قلی زاده

چطور می‌توانیم در نیمه‌ی دوم سال رشد و پیشرفت بیشتری نسبت به سال پیش داشته باشیم؟

پرسش‌های خوب ما را به حرکت وا می‌دارند و پرسش‌های اشتباه مانعی بر سر راه رشد و موفقیت هستند.

همیشه شروع سال جدید، برایمان هیجان‌انگیز است. در سال جدید، قرار است، پله‌‌های موفقیت را یکی یکی طی کنیم و به اهدافمان دست‌یابیم؛ اما هنوز چند هفته از سال جدید نگذشته است که به پوچی اهداف و برنامه‌هایمان پی می‌بریم. چرا نمی‌توانیم به اهدافمان دست پیدا کنیم؟ چرا با وجود انگیزه‌های بالا در همان ابتدای راه متوقف می‌شویم؟

در کمپ ایده‌پزی چه گذشت؟

یکی از مباحثی که از همان ابتدای ورود به مسیر نوشتن با آن روبرو شدیم، مبحث خوشه‌سازی بود. گابریله. ال ریکو در کتاب نوشتن خلاق برای پیدا کردن ایده‌ی مناسبِ نوشتن داستان، از خوشه‌سازی بهره می‌گیرد.

 

خوشه‌سازی را می‌توان در زندگی روزانه و برای تک‌تک کارها به صورت عملی به کار برد.

خوشه‌سازی راهی برای برنامه‌ریزی

همیشه پرسشی باید وجود داشته باشد، تا ما در پی رسیدن به پاسخ به تکاپو بیفتیم.

پرسش مناسب در مرکز خوشه قرار می‌گیرد. تمام جواب‌های ممکن و هرچیزی که به ذهنمان در رابطه با آن پرسش می‌رسد، در شاخه‌های آن خوشه نوشته می‌شود. این خوشه یک خوشه‌ی نا به سامان و به هم ریخته است که می‌توانیم آن را بررسی کرده و در قالب خوشه‌ای به سامان و منظم، به نقشه‌ی راهمان تبدیل کنیم.

در کمپ ایده‌پزی استاد سوالی مطرح کرد: «چطور می‌توانیم در نیمه‌ی دوم سال رشد و پیشرفت بیشتری نسبت به سال پیش داشته باشیم؟»

چند پاسخ وجود داشت که استاد تک‌تک آن‌ها را ارائه داد. کاری به پاسخ‌ها ندارم. دوستان هم پاسخ‌های دیگری ارائه دادند. سوال بعدی این بود که آیا تمام این پاسخ‌ها در ابتدای سال به ذهنمان خطور پیدا نکرده بود؟ آیا در مسیر رسیدن به آن‌ها گامی برنداشته بودیم؟ چرا متوقف شدیم و نیازمند برنامه ریزی دوباره؟

همه‌ی این سوالات ما را به این پاسخ رساند که بایستی علاوه بر اهداف و برنامه‌ها به موانع راه هم اهمیت بدهیم. دو خوشه طراحی کردیم. یکی خوشه‌ی مربوط به اهداف و برنامه‌ها بود و دیگری خوشه‌ای مربوط به موانع بر سر راه دستیابی به اهداف.

خوشه‌هایی ایجاد شد، یکی خوشه‌‌ایی به هم ریخته‌ از تمام ایده‌ها و اهدافی بود که به ذهنمان رسیده بود و خوشه‌ی دوم، شامل تک‌تک موانعی که در مسیر اهدافمان قرار داشت و دارد.

توجه به موانع باعث می‌شود که برنامه‌ها و اهدافمان معقولانه باشد یا در ابتدا کاری در جهت از بین بردن مانع یا کم‌رنگ کردن تأثیر آن انجام دهیم.

با بررسی چند باره‌ی این خوشه‌ها می‌توانیم به خوشه‌ای دست پیدا کنیم که مانند نقشه‌ی راهمان باشد. بدون نقشه‌ی راه صحیح که با آمار و ارقام مرتبط باشد، دست‌یابی به اهداف سخت و گاهی غیرممکن است.

ما می‌توانیم بگوییم برای رسیدن به هدف‌مان نیازمند یادگیری یک مهارت و مطالعه هستیم؛ اما صرف دانستناین مطلب، نمی‌تواند ما را متعهد به انجام آن کند. به جای این کلی گویی بهتر است بگوییم من روزی یک ساعت برای یادگیری فلان مهارت وقت می‌گذارم و یک ساعت هم مطالعه خواهم کرد یا ۵۰ صفحه مطالعه‌ی مفید خواهم داشت؛ اما در کارم استمرار خواهم داشت.

ممکن است برخی از روزها موانع پیش‌بینی نشده‌ای هم بر سر راهمان باشد که برنامه‌ی ما را مختل کند. در این مواقع چه باید کرد؟ آیا باید کار را رها کرد؟ نه در این مواقع هم یک حداقلی برای اهدافمان طراحی می‌کنیم که در شرایط سخت به آن حداقل‌ها پایبند باشیم. باید توجه داشته باشیم که اگر به هر دلیلی نتوانیم برنامه‌مان را انجام دهیم، دچار حس سرخوردگی می‌شویم. پس بایستی برنامه مطابق با شرایط ما باشد که همیشه و در هر شرایطی حداقل آن انجام شود. برنامه‌های بلند پروازانه ما را به حرکت وا نمی‌دارد. بلکه خودش مانعی بر سر راه پیشرفت است.

پس نقشه‌ی راه ما علاوه بر برنامه‌ها و تعیین مهلت زمانی باید شامل حداقل و حداکثر میزان فعالیتمان هم باشد.

نوشته شده توسط لیلا علی قلی زاده

لیلا علی قلی زاده

8 پاسخ

  1. بسیار عالی. درسته.
    من هم فعالیتهام رو به حداقلرو حداکثر و حد متوسط تقسیم میکنم.که اگه یکی نشد اون یکی بشه.
    اما مبدونی چیه لیلا چند روزه به اون حداقل هم دارم نمیرسم؟! و واقعا ذهنم درگیر گره وقتمه. کجا گیر کردم که نمیشه؟

  2. چه مطلب خوبی بود
    خوشه اهداف و ایده ها و خوشه موانع
    انقدر باید این خوشه چکش کاری بشه که بشه یه نقشه راه
    ممنون عزیزم که دربارش نوشتی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.