روز اولی که چالش صد لغت، صد داستانک را آغاز کردم، فقط یک لغت تازه بود که قرار بود با آن لغت یک داستان بنویسم. مشکلی که با این لغت داشتم، این بود که اصلن به گوشم نخورده بود و هیچ تصوری از این لغت نداشتم.
لغتم چی بود؟
«داهیانه» لغت انتخابی من بود. در کتاب جنایت و مکافات برای اولین بار به آن برخورد کرده بودم. روی کاغذ نوشتم و رهاش کرده بودم. یک روز به وضعیت داستان‌نویسیم نگاه کردم، دیدم اصلن اوضاعش خوب نیست. باید حتمن با یک چالش، از نو داستان‌نویسی را شروع کنم. قبلن هم داستانک نوشته بودم؛ اما وسطش جا زده بودم. دیگه هیچ ایده‌ای برای نوشتن نداشتم؛ اما با کلمه‌های تازه، ایده خودش به سراغم می‌آمد.
برای نوشتن داستانک با داهیانه، مجبور شدم توی اینترنت دنبال این کلمه بگردم. این کلمه در روزنامه‌ها زیاد استفاده شده بود.
سخنان داهیانه‌ی فلان شخص
تدبیر داهیانه‌ی فلان شخص
توصیه‌های داهیانه‌ی فلان شخص
مدیریت و رهبری داهیانه‌ی فلان رئیس
این جملات را که کنار هم گذاشتم، ایده داستانک به سراغم آمد.
الان پانزده روز از نوشتن داستانک با داهیانه می‌گذرد. داهیانه در تک تک داستان‌ها آمده است. داهیانه پانزده روزه شده است. لغت‌های دیگر سنشان کمتر است.
لغت امروز چاشت بود.
امروز چهارتا داستانک نوشتم و در نیمه رها کردم، تا داستانک پنجم به دلم نشست.
وقتی در حال نوشتن داستانک پنجم بودم، حس و حالم عجیب بود. انگار تمام و کمال در آن فضا حضور داشتم.
حالا داستانک نویسی مثل چاشت صبحگاهی ضروری و لذت بخش شده است.
چند تن از دوستانم برای نوشتن این سبک داستان نویسی با من همراه شده‌اند. اگر شما هم دوست دارید با من همراه بشوید، لغت‌ها را اینجا می‌گذارم.
شما باید به عدد روز چالش، لغت تازه را با لغت‌های قبلی در داستان به کار ببرید.
لغت‌های این چالش تا روز پانزدهم عبارتند از:
داهیانه
نیشتر
دخمه
ملاحت
بدخیم
سگرمه
تخماق
انزجار
تصنع
ملتفت
مسامحه
بغرنج
بدعنق
خاکروبه
چاشت
4 پاسخ
خیلی دلم میخواد تو این چالش باشم. سعی می‌کنم از هفته بعد شروع کنم.
هر وقت تونستی بیا. ولی به خودت سخت نگیر. الن تو مامان دوتا وروجک هستی
اولین بار داهیانه رو از متن تو دیدم. شاید هم قبلا دیده بوده باشمش اما قطعا نتونسته بود منو درگیر خودش کنه و ذهنمو به کنکاش بکشه و کنجکاوم کنه.
چند روز پیش یک جا دیدم که نوشته «رهبری داهیانه فلانی»خوشحال شدم. با خودم گفتم عههه من معنی این کلمه رو میدونم.
امروز یازدهمین روز همراهی من و داهیانه باهمه.
سپیده من تو مکالمه روزمره‌ام ازش چندبار استفاده کردم. باعث شد که مخاطبم بگه وایسا چی گفتی؟ یعنی چی؟ خیلی خوب بود.