دو پومودوروی طلایی

چند روز پیش وقتی به هیچ کدام از ابزار نویسندگی‌ام جز تلفن همراهم دسترسی نداشتم، خواستم برای اینکه از فضای نوشتن دور نباشم، محتوایی را به صورت صوتی تولید کنم.

کتابی که تازه خوانده بودم را به صورت صوتی معرفی کردم. قبل از انتشار بایستی آن را چندبار گوش می‌دادم و ویرایش می‌کردم. وقتی فایل صوتی را در فرصتی مناسب گوش دادم، از تمام حرف‌های درهم و برهم و به هم‌ریخته‌ام متعجب شدم. ذهنم پر از پرش بود و از هرجایی چیزی گفته بودم. انگار که خاطرات یک ذهن پریشان را صوتی کرده بودم. پس آن فایل صوتی را به گوشه‌ای انداختم و به طور کامل فراموشش کردم.

امروز در چهارمین جلسه کمپ ایده‌پزی استاد از تکنیک پومودورو و معجزه آن صحبت کرد. تکنیکی که قبلن به دفعات از آن بهره گرفته بودم و پستی را هم به آن اختصاص داده بودم.

از آن‌جایی که انسان فراموش‌کار است گاهی بهره‌گیری از این تکنیک را فراموش می‌کنم.

سعی کردم با بهره‌گیری از این تکنیک، فایل صوتی را تبدیل به فایل متنی کنم و کتابی که خوانده بودم را معرفی کنم. دو تا ۲۵ دقیقه به صورت متمرکز روی آن فایل کار کردم تا بالاخره آماده انتشار شد.

می‌توانید خلاصه‌از این کتاب را در لینک زیر بخوانید.

پنج قدم فاصله