جرقه معنوی در راه هنرمند
هنوز یک روز نگذشته است؛ اما مقاومت مثل طوفانی سهمگین جلوی روی من ایستاده است و بر در و دیوار ذهنم خودش را میکوبد.
بهانهها شروع شده است. خیلی خسته تر از آن هستم که بخواهم با طفل درونم وقت بگذارم، بهتر است او را به کسی بسپارم و خودم استراحت کنم.
این اتفاقی است که در طول خوانش کتاب ممکن است برای شما هم رخ بدهد.
بیشتر ما فکر میکنیم که خدا با خلاقیت مشکل دارد و از آن حمایت نمیکند. اگر به دنبال رؤیاهای خلاق خودمان برویم، آن را ایدهای خودپرستانه میدانیم و فکر میکنیم که خدا خوشش نمیآید؛ اما واقعیت این است که خالق، عاشق خلاقیت است و از آن حمایت میکند. کل هستی را در یک بازی خلاقانه پدید اورده است.
راه هنرمند یک راه معنوی است. بایستی ارتباط با خالق یا هنرمند یکتا برقرار باشد. باید اجازه بدهیم که او به جای ما کارها را انجام بدهد. هر کاری برای او ممکن است. در حالی که ما ذهنمان را به وسیله و جسم محدود کردهایم؛ اما او که قدرت مطلق است، هیچ محدودیتی ندارد. برای این که از این منبع استفاده کنیم، باید ذهن خودمان را بگشاییم و اجازه بدهیم او هنرمندانه بیافریند.
خدا موسیقی این اپرا(مادام باترفلای) را به من دیکته کرد. من فقط وسیله ای بودم تا ان بر روی صفحه کاغذ بیاید و در اختیار عموم قرار گیرد. “جیا کومو پوچینی”
چگونه با انجام تمرینات، خلاقیت هویدا میشود؟
درسهای این کتاب به گونهای است که در طی دوازده هفته بایستی صورت گیرد. با انجام وظایف هفتگی تغییرات بسیاری به وقوع میپیوندند. رویدادهای همزمان برایتان پیش میآید.
ما تغییر میکنیم و کائنات نیز این تغییر را فزونی میبخشد و میگسترد. ” جولیا کامرون”
شاید شما در ابتدا به حرفهایی که در کتاب زده میشود، اعتقاد نداشته باشید، برای ظهور خلاقیت واقعاً لزومی ندارد که به الهه خلاقیت اعتقاد داشته باشید، فقط باید چشمهایتان را باز نگه دارید و گوش درونی شنوایی داشته باشید تا شاهد تغییرات و الهاماتی که به شما میشود، باشید.
اصول بنیادی که باید بدانید
برای اینکه شاهد این الهامات درونی باشید، در کتاب ده اصل آورده شده است که اصول بنیادی برای ایجاد جرقه معنوی و اتصال هستند. لازم است که روزی یک بار این اصول خوانده شود تا به صورت درونی در بیایند. من پیشنهاد میکنم که روزی یک بار، این اصول رونویسی شود. رونویسی به درونی کردن این اصول کمک زیادی میکند.
- خلاقیت، نظم طبیعی زندگی است. زندگی یعنی انرژی: انرژی خالص خلاق
- نیروی خلاقی نهفته، تمامی حیات– از جمله ما را- سرشار میسازد.
- وقتی خود را به روی خلاقیت خویش میگشاییم. خود را به روی خلاقیت خالقی میگشاییم که درون ما و زندگی ما است.
- خودمان آفرینشیم. در نتیجه مقدر است که با خلاق بودن، به خلاقیت تداوم بخشیم.
- خلاقیت، هدیه خدا به ماست. با استفاده از خلاقیت خویش، این هدیه را به خدا تقدیم میکنیم.
- اگر بخواهیم خلاق نباشیم- برخلاف طبیعت واقعی خود عمل کردهایم، و اراده شخصی خود را به کار بردهایم.
- وقتی خود را به روی کشف خلاقیت خود میگشاییم، خود را به روی خدا- مسیر منظم نیکو– میگشاییم.
- وقتی راه تماس خود را با خالق میگشاییم، باید منتظر تغییراتی قدرتمند و ظریف باشیم.
- گشودن خویش در برابر خلاقیتی هرچه عظیمتر، ایمن است و خطری در بر ندارد.
- رؤیاها و آرزوهای خلاقمان از جانب منشأ میآیند. وقتی به سوی رؤیاهایمان گام برمیداریم، به سوی الوهیت خویش حرکت میکنیم.
در حین نوشتن و خواندن این ده اصل، احساس آرامش به من دست میدهد. متوجه میشوم رؤیای نویسنده و نقاش شدن، از هنگامی که خلق شدهام در وجودم بوده است. تنها کاری که من بایستی انجام دهم این است که این رؤیا را تحقق بخشم. مطمئناً وجودی که این رؤیا را در نهاد من گذاشته است، خودش در تحقق رؤیا کمکم خواهد کرد.
شیوه کاربرد کتاب در به کارگیری قدرت خلاق
هیچ چیز به اندازه خلاقیت، مردم را سخاوتمند و شادمان و سرزنده و جسور و شفیق نمیکند: بی اعتنا به ستیز و گردآوری مال و منال “برندا اولاند”
در خصوص خواندن کتاب، نویسنده اذعان داشته که این کتاب را میشود، فردی یا گروهی خواند؛ همچنین میشود آن را بار اول به سرعت خواند تا متوجه بشوید که چه چیزی در کتاب آمده است؛ اما برای بهره گیری بیشتر از کتاب لازم است که حداقل روزی یک ساعت برای تمرینهای کتاب وقت بگذارید.
تمرینهای هر هفته بسیار مهم و حیاتی هستند. سعی کنید همه تمرینها را انجام بدهید؛ اگر به هر دلیلی نمیتوانید همه را انجام دهید، تمریناتی را انجام بدهید که برایتان از همه خوشایند تر است یا از آن ها اصلاً خوشتان نمیآید. تمرینهای خنثی را برای بعد بگذارید.
آنچه را که بیش از هرچیز در برابرش مقاومت میورزیم، اغلب بیش از همه نیاز داریم. ” جولیا کامرون”
تعهد داشتن به انجام تمرینات کتاب، در طول زمان، میتواند مسیر تمام زندگیتان را متحول کند.
راه هنرمند راهی مارپیچ است. زندگی هنرمندانه پایانی ندارد. هدف ما از انجام تمرینهای کتاب این است که راه را بیابیم و جای پایمان را در مسیر محکم کنیم تا بتوانیم صعود را آغاز کنیم.
مراحل ظهور خلاقیت در طی خوانش کتاب
بار اولی که کتاب را خواندم، سرسری و از روی رفع تکلیف بود. بدون هیچ عشق و علاقهای. انگار که باید کتاب خوانده میشد، توجه کاملی به جملات کتاب نداشتم، برای همین متوجه نشدم که چرا به سادگی در میانه راه خواندن کتاب را با بهانههای واهی به عقب میانداختم.
اما اینبار که با دقت کتاب را خواندم متوجه شدم که در هفتههای اول، سردگمی، مخالفت و اعتراض را خواهیم دید. انفجار خشم و بعد اندوه بزرگی در پیش رویمان ظاهر خواهد شد. اولین باری که با هنرمند درونم ملاقات کردم، همینطور بودم از دست خودم عصبانی بودم که چرا هیچ وقت برای خودم وقت نمیگذارم و با هنرمند درونم که طفلی نوپاست، این همه بد رفتاری میکنم. بعد اشکهایم بیوقفه سرازیر شد و من فهمیدم چقدر به او بد کردهام و بدترین مادر دنیا نسبت به او بودهام. بعد علاقهمند شدم که بیشتر برایش وقت بگذارم و کارهای خلاقانه تری انجام بدهم. چند روز بیشتر نبود که خودم را در نوشتن و نقاشی غرق کرده بودم که وارد مرحله دوم شدم.
در مرحله دوم بعد از رشد متلاطم، کششی عجیب برای کنار گذاشتن دوره و بازگشت به زندگی قبلی ام به سراغم آمد. در سر قرار ملاقات سوم حاضر نشدم و دوباره به همان زندگی قبلی برگشتم.
تعهد مجدد به فرایند دوره، موجب سقوط آزاد و تسلیم مشتاقانه منیت میشود.
اگر در مرحله دوم، دوام بیاورید و انجام تمرینهای کتاب را رها نکنید، وارد مرحله نهایی میشوید. در این مرحله با احساس تازهای که به خودتان دارید، میتوانید طرحها و برنامههای خلاقانهتان را به صورت منسجم به انجام برسانید.
هرگاه به شفای خلاقیت میپردازیم، به فرایندی گام مینهیم که کناره گیری از شیوه آشنای زندگی است. “جولیا کامرون”
یکی از کارهایی که برای شفای خلاقیت باید صورت گیرد، مراقبه است. مراقبه مستلزم عدم وایستگی به کار مداوم است. وقتی برای اولین بار مراقبه انجام دادم، نیرویی مرا به سمت کارهایی که باید در طول روز انجام میدادم هدایت میکرد و فکر میکردم که مراقبه کار تفننی و بهیودهای است؛ اما بعد از چند روز، متوجه شدم که برای تجدید قوا و انجام کار خلاقانه، این رها شدن و تمرکز کردن فقط به جریانات درونی، از ضروریات است. درست بعد از مراقبه میتوانستم خلاقانهتر طزح بکشم و دیگر هیچ مقاومت درونی برای فرار از طراحی نداشتم.
آرزوهای پنهان شده
وقتی از آمیزش با آرزوهای دیگران میکاهیم، بر قابلیت انعطاف شخصی خود میافزاییم. ” جولیا کامرون”
بسیاری از آرزوهایی که داریم، اصلاً آرزوهای ما نیستند، آرزوهای محقق نشده والدینمان هستند. پدر ونگوگ خیلی دوست داشت که یکی از فرزندانش راه او را ادامه بدهد، وقتی ونگوگ کارش در مغازه عمویش را رها کرد و به سمت مذهب کشیده شد، پدر ونگوگ از این بابت خیلی خوشحال بود؛ اما این آرزو و رؤیایی نبود که او در سر داشت. برای همین نتوانست در تحقق آن موفق باشد. درست موقعی که او از همه جا و خصوصاً کلیسا طرد شده بود و در تنهایی خویش بود، به رؤیای خود دست پیدا کرد. کناره گیری هم دردناک است و هم هیجان انگیز. باید برای اداراک بیشتر و دیدن جریان خلاقانه گاهی از زندگی و شرایط عادی کناره گرفت و کاری انجام داد که خلاف باورها و شرایط عادی زندگی ما است.
حسد نشانه این است که خلاقیت ما با مانع روبرو است
در مسیر شفای خلاقیت ما باید موانع پیش رویمان را برداریم؛ اما از کجا بدانیم که خلاقیتمان با مانع روبرو شده است؟
حسد عالیترین نشانه است.
مدتهاست که با دیدن کارهای دوستان هنرمندم، آرزو میکنم که خلاقتر بودم. قبلترها، سعی میکردم کارهای دوستان هنرمندم را نبینم چون به کارشان حسادت میکردم و پیش خودم میگفتم، اگر من هم چنین امکاناتی را داشتم، حتماً من هم میتوانستم خلاقتر باشم.
زمانی که دیگر به هنرمندان دیگر حسادت نکنیم، موانع خلاقیت برداشته شده است و ما در راه هنرمند قرار گرفتهایم.
سخن آخر
وقتی میآموزید که هنرمند درونتان را بشناسید و از او مراقبت و حمایت کنید، خواهید توانست از درد و موانع خلاقیت فرا بروید. راه هنرمند راه صاف و مستقیمی نیست. بالا و پایین زیادی دارد. باید به موانع این کار آگاه باشید. با بودن در کنار گروه و استفاده از تجربیات دوستان، آگاهی بیشتری کسب کنید و با ترسهایتان روبرو شوید تا عقاید کهنهای که درباره خلاقیت دارید و مانع ظهور خلاقیتتان میشود را شناسایی کنید و بتوانید آنها را تغییر دهید.
مطمئناً اگر با تعهد تمام تمرینهای این کتاب را انجام دهید، از تغییراتی که در این مسیر در زندگیخلاقانهتان خواهید داشت، متعجب میشوید.
نوشته شده توسط لیلا علی قلی زاده
4 پاسخ
عالی
خسته نباشید
👏👏👏👌
سپاس از همراهیتون
جالب بود. اتفاقات رو خیلی خوب جفت و جورکرده بودین.
از وقتی که برای خوندن گزارشم گذاشته بودین ممنونم