۱۲ مهر ۱۴۰۰
تا بحال شده است که با وجود تمام برنامه ریزی هایتان، اتفاقاتی پیش بینی نشده، برنامه هایتان را تحت تاثیر قرار بدهند و تمام روز درگیر انجام کارهایی باشید که در برنامه نگنجانده بودید؟
این روزها از این قبیل اتفاقات برای من زیاد پیش می آید. نه برای من که برای خیلی از دوستان و آشنایانم. اما آیا قرار است این اتفاقات زندگیمان را تغییر دهند؟
همین امروز مشکلی در سرور های واتساپ و فیسبوک و اینستاگرام پیش آمد که همه افرادی که با این برنامه ها تعامل داشتند، زندگیشان برای دقایقی مختل شد.
تکالیف دخترم را از طریق واتساپ برای معلمشان فرستادم و به دنبال کارهایم رفتم. اما تکالیف برای معلمشان نرفته بود و من فکر کردم شاید اینترنت ضعیف شده است. بهرحال از برنامه ام عقب بودم. و نمی توانستم بیش از این ذهنم را برای مساله ای به این سادگی درگیر کنم. امروز به خاطر چند برنامه پیش بینی نشده، تمام روز درگیر بودم و بایستی تمام برنامه های انجام نشده، لیستم را سر و سامان می دادم.
اگر چند سال پیش بود، خستگی را بهانه می کردم و خودم را گول می زدم و می گفتم فردا بیشتر کار می کنی. اما حالا می دانم که شاید فردا به مراتب روز سخت تری نسبت به امروز باشد. اما در این ساعت از شب که تمام راه های ارتباطی از بین رفته است و کل دنیا درگیر اختلال این سرورهای جهانی شده اند و هر چند دقیقه یک بار برنامه های پیام رسانشان را بررسی می کنند تا شاید اتفاق جدیدی افتاده باشد، من تصمیم بهتری می گریرم. بایستی کنترل زندگی ام را به دست خودم بگیرم.
تصمیم سختی نیست. من می توانم با تغییر افکارم و تصمیم گیری به اینکه به چه چیزی فکر کنم، اعمالم را هم تغییر دهم. همین امروز که بیرون بودم کتاب هام رسید. در اوج خستگی، کتاب هایم را ورق می زدم و از خریدی که کرده بودم بسیار خوشحال بودم. من برای خرید این کتاب ها تصمیم مهمی را گرفته بودم. تتمه حسابم را داده بودم تا بتوانم آنها را بخرم و با خواندن سطر به سطر کتاب شفاف بیندیش، متوجه شدم که بهترین تصمیم را گرفته بودم.
نوشته شده توسط لیلا علی قلی زاده