در ساعات اولیه صبح و قبل از خواب از فنّاوری دوریکنید.
دوری از تکنولوژی بعد از بیدار شدن
بیدار شدن قبل از روشن شدن هوا بسیار خوب است؛ زیرا این عادت به سلامتی، ثروت و درایت اشخاص می افزاید.
ارسطو
ساعات اولیه صبح، ساعتهای طلایی هستند. در واقع سه ساعت اولیه صبح بعد از بیدار شدن از خواب، ساعتهایی هستند که مغز بیشترین کارایی و بالاترین بهرهوری را دارد.
شما فکر میکنید افراد موفق در این ساعتها چه میکنند؟
آیا تلفن همراه هوشمندشان را در دست میگیرند و درحالیکه هنوز در رختخواب هستند مدام پیامهایشان را بالا و پایین میکنند؟
یا اینکه در صفحات وب میچرخند؟
یا تلویزیون را روشن میکنند و خودشان را در معرض اخبار بد جهان قرار میدهند؟
آدم آهنی هایی که به موبایلشان چسبیده اند، آن ها در زندگیشان حضور ندارند.
رابین شارما
نه آنها هیچ یک از این کارها را انجام نمی دهند. انها فقط و فقط سطح مهارت های ذهنی و بدنی خودشان را در این ساعت ها بالا می برند.
نه آنها هیچیک از این کارها را انجام نمیدهند. آنها فقط و فقط سطح مهارتهای خودشان را در این ساعتها بالا میبرند.
«آدمآهنیهایی که به موبایلشان چسبیدهاند، آنها در زندگیشان حضور ندارند.»
رابین شارما از کتاب باشگاه پنج صبحیها
قبلترها که تلویزیون را روشن میکردم، پر بود از برنامههای انرژیبخش و انگیزه بخشی که میتوانستم با دیدن آنها صبح خوبی را شروع کنم؛ اما مدتی است که تمام کانالهای تلویزیونی در مسابقه دو ماراتن اخبارِ بد نامنویسی کردهاند و مرتب بر یکدیگر پیشی میگیرند. صفحات مجازی هم اوضاع بدتری دارند. این اخبار منفی اجازه نمیدهند که رغبتی برای شروع روزمان داشته باشیم.
مغزمان ما را تشویق میکند که برای فرار از این اخبار همانطور در رختخواب بمانیم؛ بنابراین بهجای اینکه سطح انرژی خودمان را با این فنّاوریها پایین بیاوریم. میتوانیم با گوش دادن به یک موسیقی ملایم، مراقبهای را انجام داده تا ذهنمان را از افکار و احساسات منفی رها کنیم . همچنین مراسم شکر گذاری را بهجا بیاوریم تا انرژی بیشتری برای فعالیتهای روزانهمان از طبیعت دریافت کنیم.
یکی از کارهایی که من برای فرار از اخبارِ بد، انجام میدهم این است که سعی میکنم جز برای تنظیم قرارهای کاری در ساعات اولیه روزبه سمت تلفن نروم. تلفن زدن برای حفظ روابط اجتماعیام را به ساعتهایی از روز که تمام فعالیتهای مهمم را انجام دادهام اختصاص میدهم. شاید با برنامه ریزی بتوانم روی افکار و رفتار خودم کنترل داشته باشم؛ اما روی رفتار و افکار کسی که پشت خط است کنترلی ندارم و نمیدانم که وقتی تلفن میکنم قرار است چه خبری را به من برساند. ممکن است با گفتن یک خبر بد، تمامروزم را خراب کند.
یکی از دوستانم عادت داشت که روزی یکبار، آنهم اول صبح به من تلفن کند و بهمحض تلفن کردن، آمار فوتشدگان روز براثر ویروس کرونا را به من میداد. ما در خانه، هیچوقت شبکه خبر را روشن نمیکردیم تا این اخبار منفی را نشنویم؛ اما او هرروز این اخبار را میداد و بهطور ناخواسته ذهنم درگیر این اخبار منفی میشد و کل روزم خراب میشد.
باید دنبال راهحلی برای تلفنهای اول صبح میبودم؛ بنابراین هر وقت صبحها شماره او را میدیدم تلفن را جواب نمیدادم و بعد از پایان کارم به او زنگ میزدم. در آن ساعت به خاطر پرمشغله بودنش خیلی مختصر و مفید صحبت میکرد.
دوری از تکنولوژی قبل از خواب
سالها پیش، همیشه قبل از خواب کتاب میخواندم و خیلی راحت به رختخواب میرفتم. بعدها با آمدن فنّاوریهای مختلف، بهجای کتاب خواندن موسیقی گوش میدادیم. خواهرم که عادت داشت یک صفحه از موسیقی خواننده محبوبش را پخش کند و من هم بهناچار چون هماتاق بودیم، گوش میدادم. اتفاقی که افتاد این بود که کیفیت خوابمان خراب شد و صبحها اصلاً دوست نداشتیم از رختخواب جدا شویم.
یکی از دوستانم مدام از اینکه شبها خوابش نمیبرد، شکایت میکند. از او پرسیدم که :«شبها قبل از خواب چه میکند؟» و او در جواب گفت:« که برای اینکه چشمهایش گرم بشود با تلفن هوشمندش بازی میکند.» از او خواستم این کار را ترک کند؛ اما او مقاومت کرد و گفت که فقط در حد گرم شدن چشمهایم است. او متوجه نبود. گاهی چندین ساعت با تلفن همراهش بازی میکرد و مغزش دوباره او را تشویق میکرد که بازهم بازی کند تا بتواند مرحله بعدی را هم رد کند. نتیجه این میشد که مغزش دیگر تمایلی به خوابیدن نشان نمیداد و او از بیخوابی شبانه شکایت میکرد.
من هم این دوره را داشتهام. روی حافظه تلفنم یک فیلم سریالی ریخته بودم و شبها بعد از خوابیدن دخترم آن را تماشا میکرد. هر قسمت فیلم دو ساعت طول میکشید. بااینکه خوابم میآمد اما کشش فیلم به حدی بود که میخواستم تا انتها آن را ببینم. ساعت سه نیمهشب سردرد و بیخوابی به سراغم میآمد و هر کاری میکردم دیگر نمیتوانستم بخوابم. نزدیک صبح بود که خوابم میبرد. بهمحض اینکه متوجه شدم چه بلایی بر سر خودم میآورم تماشا کردن آن فیلم را متوقف کردم و هنوز بعد از گذشت چند سال ده قسمت آخر آن را ندیدهام.
بنابراین برای اینکه کیفیت خوابتان بالا برود سعی کنید یک ساعت قبل از خواب از نلویزیون و تلفن همراهتان فاصله بگیرید.
نوشته شده توسط لیلا علی قلی زاده
4 پاسخ
خب در مورد این ایده گرچه با کلیاتش موافقم ولی به نطر من کمی سختگیرانه میاد . مثلا خود من بدینوسیله ، یعنی استفاده تز تکنولوژیست که به اینجا میام ، با دختر کاغذی حرف میزنم و روزم را با عطر وجودش آغاز میکنم . شاید این ایده کمی کلیشهای باشه . شاید باید تخفیفی قائل بشیم . بعید میدونم من بتونم توی این ایدهات موفق بشم . چون صبح اولین کاری که میکنم ، با بهرهگیری از تکنولوژی بدنبال اثری از دختر کاغذی در یک گوشه از این دنیا میگردم و اینجا پر احتمال ترین جاییست که میتوان او را یافت . اینجا صبحها برایم “معبد”و شبها برایم “پناهگاه” است .
راستش من امروز صبح خیلی زود بیدار شدم اما نشد بنویسم خانه خیلی تاریک بود. همه اهل خانه دیر خوابیده بودند. نمی خواستم مزاحمشان باشم برای همین یک کتاب جدید خریدم و مشغول کتابخوانی بودم. پس اینجا نبودم.
لطفا اسم آهنگ های ملایم صبحگاهی مورد علاقه ات و آن سریالی که دوست داشتی رو بهم بگو . ممنونم .
یک سریال ترکیه ای بود خیلی اسمش اهمیت نداره چون الان که فکر میکنم خیلی محبوبم نبود فقط به دیدنش معتاد شده بودم. اهنگم سعی میکنم بی کلام باشه و زود به زود عوضش میکنم چون اگه یک اهنگ رو مرتب گوش بدم دچار افسردگی میشم.