نظم داشته باشید.
مرتب کردن اشیا با دسته بندی کردن بر اساس نوع کارکردشان
یکی از مشکلاتی که بیشتر مواقع با آن درگیر بودم گذاشتن اشیاء در مکانهای مختلف و بعد پیدا نکردنشان در مواقع ضروری بود. این مشکل باعث اتلاف زمان و انرژی زیادی بود. مشکل ازآنجا به وجود میآمد که به حافظه خودم اعتماد کاذب داشتم. با این اطمینان بهراحتی در موقع لزوم میتوانم آن را پیدا کنم؛ اما عملکرد حافظه پیچیدگیهای خاص خودش را دارد. حافظه انسان هم مانند حافظه کامپیوتر کار میکند. حافظه کامپیوتر به دو بخش رم و رام تقسیم میشود. حافظه رم موقت است و حافظه رام دائمی؛ اما حافظه رام محدود است و قرار نیست هر چیز بیاهمیتی در آن وجود داشته باشد و تنها به موارد ضروری و حیاتی اختصاص دارد؛ در مقابله یک حافظه جانبی هم در کامپیوتر وجود دارد که ما مواردی که برایمان اهمیت دارد را به آن حافظه میسپاریم. حالا بیایید مغز انسان را بررسی کنیم. تعداد ریجسترها یا ثباتهای نگهدارنده مغز محدود است و وقتی چیزی جدید وارد حافظه میشود، اگر تمام ثباتها پرشده باشند، شروع به پاکسازی اولین ریجستر حافظه میکند و بعد از مدتی متوجه میشویم که بهسادگی چیزی را فراموش کردهایم. برای اینکه این اتفاق نیفتد ما باید آن را با تکرار به بخش دائمی بسپاریم؛ اما واقعاً چه اهمیتی دارد که کتابی که سالی یکبار به آن مراجعه میکنیم کجا قرار دارد؟ حافظه رام، آرام موارد غیرضروری را حذف میکند.
حالا اگر بخواهیم این اتفاق نیفتد باید یک دستهبندی انجام دهیم؛ یعنی هر چیز بر اساس هویت و ماهیتی که دارد، در جای مخصوص قرار داده شود.
بله من اعتراف میکنم که آدم منظمی نبودم؛ بنابراین وقتی چیزی را میخواستم، نمیتوانستم آن را پیدا کنم؛ اما بالاخره بعد از سالها تلف کردن وقت و انرژی، به سیستم بایگانی و طبقهبندی اشیاء و جایگذاری آنها در مکان دستهی موردنظر رسیدم و زمان بهدستآمده از دسترسی سریع به اشیاء را صرف امور مهمتری کردم.
البته هنوز هم گاهی پیش میآید که زمانی که فرصت کمی دارم و میخواهم سریع همهجا را مرتب کنم بعضی چیزها را بیآنکه فکر کنم درجایی میگذارم و روزهای بعد در مواقع لزوم، بههیچوجه مکان جایگذاریاش را به یاد نمیآورم.
استرس و عجله عامل مختلکننده نظم است؟
ما همیشه منظم هستیم؛ اما چه اتفاقی میافتد که گاهی وسایلمان را نمییابیم؟
یکچیزی را گم میکنیم، حدس میزنیم که آن را درجایی گذاشتهایم. چندین بار آن مکان را میگردیم و نمیتوانیم آن را پیدا کنیم؛ اما فرد دیگری بهسادگی میآید و آن را پیدا میکند، چه اتفاقی میافتد که ما آن وسیله را نمیبینیم. آیا آنشی خودش را از چشم ما پنهان میکند؟ یا چشمهای ما کم سو شده است و خوب نمیبینید؟
تا حالا برایتان چنین مسئلهای پیشآمده است؟
در مورد مدارکم که برایم مهم است این مسئله زیاد پیش میآمد. سرکاری هستم و تلفنخانه به صدا درمیآید. تمام حواسم پیش کارم است. همسرم از من مدرکی را فیالفور میخواهد. مدارک همیشه درجایی مخصوص قرار دارد. من مدارک را بر اساس نام اشخاص دستهبندی کردهام و همسرم هرچند وقت یکبار، دستهبندی من را بر اساس نوع کاربردشان به هم میریزد؛ بنابراین پیدا کردن مدرک موردنظر همیشه چالشبرانگیز است. اول بر اساس دستهبندی خودم میگردم و سند موردنظر را پیدا نمیکنم. با علم به اینکه سند همانجا است، قادر به پیدا کردنش نیستم. بعد بر اساس دستهبندی او و بازهم پیدا نمیکنم. به خودم میگویم شاید قبلاً آن را برداشتهام و سر جای خودش نگذاشتهام. تمام خاطراتم مرور میکنم؛ اما یادم نمیآید آخرین بار کی از آن سند استفاده کردهام. تمام کیفها و جیب مانتوهایم را میگردم. آنجا هم نیست. دوباره همان جای قبلی را میگردم و بازهم پیدایش نمیکنم. استرس به جانم میافتد و بیشتر میگردم. همه کشوها را پایین میریزم. شاید پشت یک کشو افتاده باشد؛ اما بازهم پیدایش نمیشود. دستوپایم را گمکردهام. همسرم قرار است دوباره زنگ بزند و شمارهای روی سند را از من بخواهد. خدای من چه اتفاقی افتاده است. من آن را گمکردهام.
در این وضعیت هرچقدر هم که بگردم چیزی را نمییابم. درنهایت بعد از جستوجوی بینتیجه یکراه حل به ذهنم میرسد. چند نفس عمیق میکشم. یک لیوان آب را تا ته مینوشم و بعد به خودم میگویم آن سند گم نشده است. همانجاست. این بار با آرامش بگرد و پیدایش کن.
بعدازاین راهکار سند را درست در جلوی چشمم میبینم. باورم نمیشود، هزار بار آن پوشه را جستجو کرده بودم؛ اما متوجه آن سند نشده بودم.
چه اتفاقی افتاده است. آیا کسی با من شوخی داشته است؟ دستی نامرئی آن را از آنجا برداشته بوده و حالا دوباره سر جایش گذاشته است؟
نه اینطور نیست. استرس چشمهای ما را کم سو میکند. تمرکزمان را میگیرد و اجازه نمیدهد که خوب همهجا را بگردیم وسیلهای که به دنبالش هستیم را بارها میبینیم؛ اما انگار آن را ندیده باشیم. بیشتر و بیشتر میگردیم؛ اما اگر آرامشمان را حفظ کنیم، میتوانیم در کمال خونسردی با علم به اینکه همیشه در جای خودش هست آن را حتی باوجود بههمریختگیهایی که نفر قبلی به وجود آورده، بیابیم. فقط کافی است که بر استرس خود فائق بیاییم.
نوشته شده توسط لیلا علی قلی زاده
یک پاسخ
عالی بود لیلا جان
برای من هم گاه پیش میاید که زمانی را صرف جستجوی وسیله ای میکنم ،حتی زمانی که در حال جستجویش نیستم ذهنم در گیر ماجراست وتمر کز کافی برای انجام کارهای دیگر ندارم.در نهایت تصمیم گرفتم وسایل را براساس کاربردشان کنار هم قرار دهم.مثلا کتاب ،دفتر وکاعذرا کنار هم گذاشته ام.