زادروز حضرت اشرف
پنج شنبه ۱۷ قوس ۱۴۰۱، از صبح الطلوع در تدارکات مراسم زادروز حضرت اشرف بودیم. از اشربه و اطعمه همه را با دستان مبارک و ملوکانه خود فراهم کرده نشان دهیم بانو نه تنها در امر سیاه کردن کاغذ تبحر دارد که کدبانویی تمام عیار است. باید که حضرت سلطان روزی هزار بار خدای را بابت این تحفه فرنگ نرفته که نصیبشان شده سپاس گوید.
همه چیز به منتهای ظرافت آماده شد تا مطبوع طبع بالا و سخت پسند حضرت اشرف قرار گیرد خدایی نکرده جای گله و شکایت نباشد. اسباب و ملزومات همه را بار مرکب کرده راهی دیار یار شدیم. والده سلطان تازه از زیر تیغ پزشکان حازق بیرون آمده خدایی نکرده به زحمت نیفتند.
در میانه راه همشیره حضرت سلطان کبوتری فرستاده مرکبشان از کار افتاده لابد برگشتیم که ایشان را همراه خود بیاوریم.
پلوی مراسم به سبب دوری راه، ذیق وقت و دیگچه اصغر، باب دندان حضرت سلطان نبوده آثار ناراحتی در وجناتشان هویدا شد. کلهم اجمعین میهمانان از نازک دلی خاتون مطلع بوده در نهایت مهر، زبان به تعریف گشودند.
خاتون رنجشی به دلش آمد که با مهر مدعوین از یاد رفت. کینه سلطان شتری بود و در اولین دقایق روز آدینه، برای بار چندم از پلوی مبارک شکایت نموده مراسم را به کام خاتون زهر نمودند. خاتون پشت دستشان داغ کردند که دگر بار برای حضرت اشرف دست به این قسم خوش خدمتیها نزنند.
۲۶ قوس ۱۴۰۱ لیلا خاتون کاتب باشی
2 پاسخ
به به لیلون
چقدر قشنگ نوشته بودی
برکانااااا
به به به شما در محضر شما ما تلمذ میکنیم