بازگشت به راه هنرمند
اولین باری که کتاب راه هنرمند را خواندم، به خاطر فرار از ملاقات با هنرمند درون کتاب را در میانه راه، رها کردم؛ اما اینبار در یازدهمین روز از تیر ماه ۱۴۰۱ با وجود خواب آلودگی شدید و بازگشت حس کودکی که نمیخواهد تعطیلاتش تمام شود، به سراغ کتاب آمدم و اینبار بر وسواس تمیزی کتاب فائق آمدم و کتاب را پر از حاشیه نویسی کردم.
جایگاه هنرمند، موضعی فروتنانه است، زیرا اساسا او یک وسیله است. “پیه موندریان”
من از فضای تلگرام و واتساپ خیلی خوشم نمیآید. نوشتن در آن فضا برایم عذاب آور است. این را بعد از چند بار نوشتن و رها کردن گروهها، فهمیدم. برای اینکه به خواندن کتاب و یادداشت برداری از کتاب متعهد باشم، با خودم قراری گذاشتهام. میخواهم یادداشتهایم را در قالب همان چالش مقاله نویسی، در وب سایتم که پناهگاه امنی است، منتشر کنم.
روز اول در راه هنرمند
آیا خلاقیت تعلیم دادنی است؟ چگونه میتوانید خلاقیت را تعلیم بدهید؟
پرسشهای مذکور را مردم از جولیا کامرون نویسنده کتاب راه هنرمند و حق نوشتن، میپرسند.
و او در جواب میگوید: «خلاقیت آموختنی نیست. باید به مردم اجازه بدهیم خودشان خلاق باشند.»
جولیا کامرون آن طور که خود میگوید در کلاس درس کاری نمیکند. تنها یک کلاس معنوی را اداره میکند. به زعم او خلاقیت امری فطری است. در نهاد ما وجود دارد. جزئی از فطرت ما است و تنها کاری که او میکند، عیان ساختن این خلاقیت است.
چگونه میتوان این خلاقیت را عیان ساخت؟ با اصلاح باورها. با به کارگیری نیروهای ناخودآگاه. تنها کاری که باید بکنیم- این است که قبول کنیم، ما کاری انجام نمیدهیم و نیروی برتری در وجود ما هست که او همه کارها را انجام میدهد.
ما باید ذهنمان را باز نگه داریم. باید از خداوند، کائنات، نیروهای برتر بخواهیم که به ما کمک کنند که این خلاقیت درونمان را کشف کنیم.
راه هنرمند راهی معنوی است
راه هنرمند یک راه معنوی است. گشایش ذهن از طریق باورهای صحیح میتواند، خلاقیت ما را بارور کند. باورهای غلط سدی در برابر خلاقیت ما هستند.
راه هنرمند در ذات و جوهره خود، راهی معنوی است که از خلاقیت آغاز و طی میشود. “جولیا کامرون”
بسیاری از مفاهیمی که در ذهن خودمان راجع به معنویت داریم، باعث میشوند که نتوانیم به راهمان ادامه بدهیم و سد بزرگی در برابر خلاقیت ما هستند. در دنیای امروز برای تغییر زندگی، بر روی تغییر باورها، تأکید شده است. وقتی من باور داشته باشم که هیچ استعدادی ندارم، چه دلیلی دارد که در مسیری که در پیش گرفتهام، تلاش بیشتری بکنم. برای کشف شهود و خلاقیتی که در ذاتمان وجود دارد، اصلی ترین گام، این است که باورهای غلطمان را شناسایی کرده و آنها را از بین ببریم و اجازه ندهیم که کلمات مانعی برای رسیدن به موفقیتمان باشند.
جولیا کامرون میگوید: «شاید شما آدم مذهبی نباشید، اهمیتی ندارد لازم نیست به این نیرویی که قرار است منبع الهام شما باشد، خدا بگویید. میتوانید آن را مسیر یا جریان منظم نیکو، الهه، ذهن برتر، قدرت برتر، کائنات و… بنامید. نامی که بر روی آن میگذارید اهمیتی ندارد. مهم آن است که بکوشید که ان قدرت را در عمل، عیان کنید.»
چند روز پیش از یکی از آشنایانم درباره علم بیوکنزی که دربارهی تغییر رنگ چشم با استفاده از قدرت ذهن است، شنیدم. طی تحقیقاتی که داشتم، متوجه شدم که افرادی بودهاند که این کار را انجام دادهاند. کاری به راست یا درست بودن آن ندارم؛ اما فرض کنیم که بشود با قدرت ذهن چنین کاری را کرد. وجود ذهنی با چنین قدرت برتری، حتماً قادر است که خلاقیت ما را شکوفا کند. کافی است که در مسیری که در پیش داریم، تمرکزمان را به درونمان معطوف کنیم.
نمیخواهد خودتان را درگیر قدرتهای ذهنتان بکنید. فقط کافی است که ان را باور کنید و از قدرت آن استفاده کنید. برای استفاده از الکتریسیته نیازی به فهم آن نیست فقط باید کلید اتصال را لمس کنید.
در این مسیر بایستی به باور عمیق برسید. با تظاهر نمیتوانید، به جلو حرکت کنید.
شخصاً کاری نمیکنم. این روح القدس است که از طریق من همه امور را به انجام میرساند. “ویلیام بلیک”
پرورش خلاقیت در سن و سال من ممکن نیست
سن و سال و راه زندگیتان هرچه که باشد، هیچگاه برای پرداختن به خلاقیتتان دیر نیست.
با باورهای غلطی مانند این که از سن من گذشته است، خلاقیت خودتان را مختل نکنید. زمانی که ونگوگ نقاشی را شروع کرد، نزدیک دهه سی عمر خود بود و اوایل، کارش به حدی بد بود که دیگران به او میگفتند اگر از کودکی شروع میکردی، امیدی به نقاش شدنت بود؛ اما برای تو دیگر دیر شده است و امیدی به نقاش شدنت نیست؛ اما ونگوگ ناامید نشد تا اینکه بالاخره خلاقیتش بارور شد و الهامات درونی او را به نقطهای رساند که از بسیاری از همعصران خود که از او جلوتر بودند، پیشی گرفت و نامش ماندگار شد.
برای کسب آگاهی و بارور کردن خلاقیتمان باید چه کار کنیم؟
جولیا کامرون میگوید همانطور که یوگا تنها از طریق تمرینات کششی آگاهی شما را تغییر میدهد، تمرینهای این کتاب هم میتواند آگاهی شما را متحول کند. پس اگر در ابتدای کار به آنها باور هم ندارید، هر طوری هست تمرینها را انجام بدهید تا شاهد پیشرفتی باشید که به دنبالش میآید.
پس خواندن تئوری این کتاب اهمیتی ندارد، مهم آن است که تمرینات کتاب را مو به مو انجام دهید و در برابر انجام تمرینات مقاومت نکنید. کاری که در خوانش اول انجام دادم. مقاومت در برابر انجام تمرینات بود.
خلاقیت یک نویسنده چگونه بارور میشود؟
من به عنوان یک نویسنده، میخواهم خلاقیت خود را باور کنم، بنابراین به عنوان هنرمندی که مینویسد، کاری که باید انجام بدهم، این است که بنویسم و به درست و غلط بودن نوشتهام کاری نداشته باشم. دست از گفتوگوی درونی که آیا خوب مینویسم یا بد مینویسم بردارم. به من ربطی ندارد که چطور مینویسم؛ باید کمیت کارم را بالا ببرم. در نهایت کیفیت کارم با بالا رفتن کمیت، بالا میرود. باید از مقام نویسندگی آگاهانه استعفا بدهم و آزادانه اجازه دهم که به جای من، نیروهای درونیام بنویسند.
شاهین کلانتری در دوره نویسندگی خلاق از ما خواسته بود که روزی هزار کلمه آزادانه بنویسیم. بدون اینکه به چرایی نوشتن و چگونگی آن فکر کنیم، فقط بنویسیم. معمولاً بعد از هفتصد کلمه که مینوشتم، نوشتن برایم سادهتر میشد؛ انگار که دیگر من نبودم که مینوشتم و نیروی دیگری آن را مینوشت.
در مسیر نویسندگی، اتصال به نا خودآگاه با نوشتن آزادنه به دور از قضاوت صورت میگیرد.
اتصال به ناخودآگاه و ارتباط با نیروهای معنوی درون، نه تنها بر روی زندگی هنری ما تأثیر میگذارد که اثر خودش را بر روی سلامتی و شادابی ما هم میگذارد.
سخن آخر
در روزهای بعدی، یادداشتهای دیگر درباره خوانش کتاب راه هنرمند را روی وب سایت قرار میدهم
نوشته شده توسط لیلا علی قلی زاده
4 پاسخ
سلام
بسیار عالی و کامل
مشتاق خوندن گزارشهاتون در روزهای آینده هستم
بسیار جامع و کامل، رسا و تاثیرگذار
من از گزارش شما لذت بردم.
مشتاقانه منتظر گزارش های بعدی شما هستم.🌹🌹🌹
لیلا بانو به همراهیات در گروه افتخار میکنم.
نوشتن در وبسایت ایدهی خیلی خوبی هستی من هم این کار رو انجام دادم و قصد دادم بخشی از متن تو را به سایتم لینک دهم.
مشتاقم هر روز مطالب جدیدت رو بخونم.
قلمت مانا
🌸🌸🌸
لیلا بانو لینک زیر مربوط به خلاصهی کتاب راه هنرمند در وبسایت من هست. خوشحال میشم ببینی .
https://www.maryamjouyandeh.com/3040/the-artist-way-by-julia-cameron/
مریم عزیزم مرسی از همراهیت. تو یکی از دوستان خوبی هستی که به واسطه نوشتن پیدا کردم.