دایره امن و عدم موفقیت
تا حالا شده بخواهین کار تازهای رو شروع کنین، ولی از انجام اون کار دچار ترس و دلهره شده باشین و یه چیزی تو وجودتون مرتب بهتون بگه،بیخیال شو. ولش کن. این کاری که میخوای انجام بدی، اصلاً به دردت نمیخوره. ممکنه برات دردسر ایجاد کنه.
ذهن ما عاشق چیزهای آشنا است. هر گونه تغییر برای ذهن ما مثل این میمونه که میخواهیم خودمون رو در یک خطر بزرگ بیندازیم و ذهنمون برای محافظت از ما، در برابر هر تغییری مقاومت میکنه. حتی تغییرات مطلوب و خوشایند هم برای ذهن ما سخت و دشوار است. این مسئله هم به گذشته خیلی خیلی دور برمیگرده. وقتی محیط انسانهای اولیه با خطرهای زیادی احاطه شده بود، این ویژگی باعث میشد که افراد از خطرها ایمن بمونن. برای همین به صورت ناخودآگاه از هرچیزی که برامون غریبه باشه و امنیت ما رو به خطر بندازه اجتناب میکنیم.
دایره امن چیست؟
تا حالا اصطلاح دایره امن به گوشتون خورده؟ ذهن ما مکانیزمی داره به اسم دایره امن، این دایره امن هربار که ما میخواهیم تغییری کنیم، فعال میشه تا ما رو از خطرات احتمالی ایمن نگه داره.
به عنوان مثال وقتی میخواهیم خونه مون رو عوض کنیم، طرز پوششمون رو عوض کنیم، شغل مون رو عوض کنیم یا روابطمون رو تغییر بدیم، سریع فعال میشه و میگه فعلاً دست نگه دار، الان وقتش نیست، یه وقت دیگه و … هزارتا دلیل برامون میاره که متوقف بشیم و بیخیال تغییر بشیم. مکانیزم دایره امن معمولاً زمانی فعال میشه که ما به تواناییهامون تردید داریم و از اینکه بخواهیم کاری رو انجام بدیم که خارج از تواناییهای ما هست، احساس ترس میکنه.
اگه بخواهیم در برابر این مکانیزم دفاعی مقاومت کنیم و هر طوری هست روی خواسته خودمون پافشاری کنیم، استرس، ترس و اضطراب سراغمون میاد؛ اما اگه بتونیم بر این ترسها غلبه کنیم، بیرون دایره امن اتفاقهای خوبی منتظرمون هست. رشد، یادگیری، ثروت، خوشبختی و موفقیت همه اینها بیرون این دایره قرار داره.
چگونه میتوانیم از دایره امن خارج شویم؟
برای اینکه بتونیم از این دایره امن خارج بشیم، چند راه وجود داره که عبارتاند از:
-
شناسایی ترسها
اولین کار این است که ترسهامون رو شناسایی کنیم. ببینیم علت این ترسها چی هست؟ این ترسها واقعی هستن یا الکی هستن؟ اگه واقعی هستن چه جوری میشه برطرفشون کرد.
به عنوان مثال فردی رو تصور کنین که فن بیان نداره و بهش میگن بیا و فلان جا برای یک جمع سخنرانی کن. خوب اگه این فرد قبول نکنه که سخنرانی کنه حق داره چون فن بیان خوبی نداره و میترسه. پس باید چیکار کنه؟ باید بیاد مهارت فن بیان خودش رو تقویت کنه. اگه برای سخنرانی فرصت داشته باشه میتونه با قبول کردن سخنرانی و تقویت مهارت فن بیان از دایره امن خودش بدون آسیب دیدن خارج بشه.
-
پیدا کردن هدف در زندگی
راه دوم برای اینکه از دایره امن خودمون خارج بشیم، این است که یک هدف در زندگی پیدا کنیم و برای رسیدن به اون هدف گامهای کوچکی برداریم. فردی که هیچ هدفی در زندگی نداره، اصلاً احساس نمیکنه که باید از دایره امنش خارج بشه.
-
به دنبال یادگیری باشیم
یکی از عواملی که باعث میشه که ما در دایره امن خودمون بمونیم، نداشتن مهارت است. اگه فردی باشیم که دائم به دنبال یادگیری مطالب و موضوعات تازه است، اعتماد به نفسمون بالا میره و به راحتی میتونیم از دایره امنمون خارج بشیم.
-
منفی نگری رو کنار بگذاریم و مثبتتر فکر کنیم.
افراد منفی نگر نسبت به هر تغییری با دید منفی نگاه میکنند و به نتیجه کار بدبین هستن؛ بنابراین هیچ تلاشی هم برای تغییر انجام نمیدن؛ در مقابل افراد مثبت نگر، همه چیز رو با دید خوب میبینن و به تغییرات خوش بین هستن. باید سعی کنیم که به تغییرات خوش بین باشیم.
-
بهترین پایان و بدترین پایان را تصور کنیم.
همیشه سعی کنیم از نتیجه هر تغییر یک تصویرسازی داشته باشیم. اگه همه چی خوب پیش بره چی در انتظارمون هست و اگه بد باشه چی در انتظارمون هست. با داشتن دید و تصوری از آینده اون تغییر، میتونیم راحتتر از دایره امن خودمون خارج بشیم.
چند روز پیش برای این که بتونم از این دایره امن خودم خارج بشم، قبول کردم مقالهای رو بنویسم که ازش هیچی نمیدونستم؛ اما یه چیزی تو وجودم میگفت، تو که وقت نداری بهتره بری بگی نمیتونی و بیخیال نوشتن این مقاله بشی. ذهنم تمام تلاش خودش رو کرد که من رو متوقف کنه، فشار و استرس این کار تازه من رو مریض کرد؛ اما به خودم گفتم تو هر طوری هست تلاشت رو میکنی. ممکنه موفق نشی، اگه موفق نشی چوبه دار در انتظارت نیست؛ اما اگه موفق بشی، کلی مطلب تازه یاد گرفتی و اعتماد به نفست هم بالاتر میره. اینجوری بود که شروع کردم به یادگیری درباره اون موضوع هرچند که وقت کمی داشتم.
به زودی راه حلهای بیشتری رو برای خروج از دایره امن ارائه میدیم.امیدواریم بتونین با استفاده از راههایی که گفته شد، از دایره امن خودتون خارج بشین و به موفقیت برسین.
نوشته شده توسط لیلا علی قلی زاده
یک پاسخ
لیلا جان راه حل من فقط یکیه، چالش😁
با یادگیری بی نهایت موافقم. انقدر لذت بخشه که آدم قبول می کنه بخاطر چشیدن اون پیوستگی بین مطالب و اکتشافاتی که بین اون صورت می گیره دست از عادت هارد و ترساش برداره.