در یک مهارت متخصص شوید.
سعی کنید حداقل در یک مهارت متخصص شوید، این مسئله خیلی مهم است. چراکه موجب افزایش اعتمادبهنفستان میشود. اعتمادبهنفس عاملی است که میتواند شما را در مسیر رسیدن به هدفهایتان یاری کند.
اگر به دنبال یادگیری همه مهارتها بروید و از هرکدام میزان کمی را یاد گرفته باشید، نمیتوانید به خودتان اعتماد کنید و اگر کسی از شما پروژه مهمی را در رابطه بامهارتی که آموختهاید بخواهد، هزار و یک بهانه میآورید که آن را انجام ندهید.
زمانی که از دانشگاه فارغالتحصیل شده بودم، اکثر دوستانم برای یادگیری یکزبان تخصصی به آموزشگاههای خصوصی مراجعه کردند؛ اما من فکر میکردم بایستی طبق چیزی که بازار کار از من میخواهد به چندین زبان مسلط باشم. نتیجه این شد که من تنها شمهای از هر زبان را میدانستم و به هیچ زبانی تسلط کافی نداشتم؛ بنابراین هیچوقت هیچ فرمی را برای کار در رشته تخصصیام پر نکردم و به سراغ کارهای دیگر رفتم.
متأسفانه این سبک و سیاق تا مدتها با من بود و باعث شده بود که اعتمادبهنفس خیلی پایینی داشته باشم. مخصوصاً که میدیدم دوستان همدورهای من مرتب در حال پیشرفت کردن هستند و من هنوز در ابتدای راه ماندهام. البته تخصص در کار به وجود میآید. اگر به کاری علاقه دارید و تا حدودی به فوتوفن آن آشنا هستید، شروع به کارکنید. بقیه تخصصتان را در مسیر یاد میگیرید و یادتان باشد که دریای علم نامتناهی است و هیچوقت نمیتوانید همه فوتوفن یک کار را یاد بگیرید. اگر به امید یادگیری همهچیز درباره یک تخصص بمانید و بعد وارد بازار کار شوید، مطمئناً هیچوقت دست به عمل نمیزنید. زمانی که در حین انجام کار شکست نخورید، متوجه نقاط ضعف و ایرادات خودتان نمیشوید. لزومی ندارد، همهکاره هیچکاره شوید. تنها به سراغ یکرشته بروید و از فوتوفن و رازهای همان یکرشته آگاه شوید.
بنابراین بههیچوجه این مسئله را سرسری نگیرید. اگر به خیاطی علاقه دارید، سعی کنید بهترین خیاط باشید و به خیاط خوب بودن اکتفا نکنید. اگر آشپز هستید، سعی کنید به حد کمال این حرفه دستیابید. شاید فکر کنید که من شما را به کمالگرایی تشویق میکنم، نه اینطور نیست. من نمیخواهم شما یک کمالگرا در تمام امور باشید که هیچوقت از خودتان راضی نباشید. بلکه میخواهم تمام تلاشتان را بکنید که در یکرشته یا یک مهارت تخصص کافی داشته باشید طوری که خودتان راضی باشید.
زمانی که بعد از تلف کردن عمرم در مسیرهای طولانی چند شاخه گرایی به مسیری پا گذاشتم که از کودکی در آرزویش بودم، بازهم جلوههای رنگارنگی در مسیرم وجود داشت که مرا به سمت خود میکشاند. یکی از دوستانم خیاط بود و هر چیزی را که دوست داشت برای خودش میدوخت. دوست دیگرم شیرینیپزی حرفهای بود و هر موقع که دلش میخواست، برای خودش شیرینیهای جادویی درست میکرد. چندین بار وسوسه شده بودم که به سراغ یادگیری این مهارتها هم بروم؛ اما میدانستم اگر به سراغ هرکدامشان بروم، از هدف اصلیام بازمیمانم و بر این وسوسه غلبه کردم و در مسیر خودم ماندم.
برای افزایش اعتماد به نفس میتوانید مطلب چگونه کمال گرا نباشیم را بخوانید.
نوشته شده توسط لیلا علی قلی زاده