بخش دوم از کتاب خودشناسی آلن دوباتن
در این بخش به اهمیت صادق بودن با خودمان و انکار نکردن احساساتمان پی می بریم.
راستگویی و انکار
ما اغلب به خودمان دروغ می گوییم زیرا می خواهیم مانع درد و رنج شویم.
در موقعیت های زیر ما تمایل داریم که به خودمان دروغ بگوییم:
- مواردی که باید در آن ها تغییر ایجاد کنیم. تغییراتی که نیازمند تلاش زیاد است. مثلا با وجودی که از روابط، شغل، سلامتی و… ناراضی هستیم به دروغ می گوییم که همه چیز خوب است.
- در مواردی که احتمال دارد تصور ما از خودمان خراب شود. ما دروغ می گوییم چون نیاز داریم که فکر کنیم کاملا طبیعی هستیم و هیچ نقص و عیبی در وجود مانیست.
- مواردی که از ته دل می خواهیم اما به آن ها نمی رسیم. به دلیل اینکه می ترسیم ناتوان به نظر برسیم.
- مواردی که به خاطر ان ها از دست دیگران ناراحتیم. چرا که مواردی که باعث خشم ما شده بسیار کم اهمیت و جزیی است و ارزش توجه ندارند.
بنابراین به خاطر احساس خطر و درد و رنجیی که واقعیت برای ما داشته است ما استاد فریبکاری شده ایم.
شگردهایی که ما با آن ها خودمان را فریب می دهیم:
- حواس پرتی یا اعتیاد
ما به دنبال چیزی می گردیم که افکارمان را از درگیری های عذاب آور درونمان دور نگه دارد.
پورنوگرافی آنلاین، اخبار، الکل و کار که به خودی خود دوستشان نداریم اما چون می توانند ما را از ترس هایمان دور نگه دارند به آن ها روی می آوریم.
- شادی جنون آمیز
وقتی از چیزی ناراحت هستیم ظاهر کسی را می گیریم که انگار همه چیز طبق میل اوست و به مخالفین اجازه عرض اندام نمی دهیم.
- تحریک پذیری
وقتی از فرد بخصوصی با موقعیت بخصوصی خشمگین هستیم انقدر انکارش می کنیم که آستانه تحملمان پایین می آید و در برابر کوچکترین چیزی خشمگین می شویم.
- کم اهمیت کردن
باوجودعلاقه ای که به چیزی در وجودمان احساس می کنیم اما تمام تلاشمان را می کنیم تا اثبات کنیم ان چیز کم اهمیت است و دیگرانی که به ان اهمیت می دهند را کوته فکر و احمق می دانیم.
- عیب جویی
بعضی از افراد را به خاطر انجام کاری مورد سرزنش قرار می دهیم در حالی که بخشی از وجود ما ان کار زشت را دوست دارد.
- حالت دفاعی
وقتی خبر بدی میشنویم سریع از کسی که آن خبر را به ما داده است دلخور می شویم.
- بدبینی یا نا امیدی
وقتی به خاطر چیز خاصی ناراحت هستیم. اما نمی توانیم با ان مساله مواجه شویم. تمام ناراحتی خودمان را به دیگران تعمیم می دهیم و به همه گیر می دهیم.
چه اشکالی دارد که به خودمان دروغ بگوییم. وقتی با دروغ گفتن احساس آرامش می کنیم چرا نباید به خودمان دروغ بگوییم؟
به این دلیل مهم که هزینه ی آرامش کوتاه مدت حاصل از دروغ برای مان خیلی سنگین است:
- فرصت های مهمی برای رشد و یادگیری را از دست می دهیم.
چیزهایی که انکارشان می کنیم دردناک هستند. اما همین ها درس هایی در خودشان دارند که برای رشد و توسعه ما حیاتی هستند.
- دیگران کمتر تمایل پیدا می کنند که با ما معاشرت کنند.
- علائم مضری در ما شکل می گیرد. اگر حقیقت را بروز ندهیم به شکل ناراحتی های جسمانی خودش را نشان می دهد. مثل بی خواب، ناتوانی جنسی و…
برای اینکه بتوانیم راستگویی را تمرین کنیم بایستی از شدت خطر و شرم ناشی از اعتراف بکاهیم و تصورمان از امر متعارف و طبیعی را وسعت بدهیم. خیلی از ویژگی های بد اخلاقی که گاهی سراغمان می آید را طبیعی طلقی کنیم.
قرار نیست با اعتراف به خودتان در دام آن ها بیفتید. در واقع اذعان کردن به وجود یک احساس به معنای تسلیم شدن در برابر آن نیست. بلکه نشانه ی یک راه دیگر برای ابراز نیازهای درونی است. اگر احساسات خود را انکار کنیم در جایی دیگر ظهور پیدا می کنند و برایمان مخاطره امیز می شوند.
آشنایی با فرایند خود فریبی باعث می شود هم به خودمان کمک کنیم و هم به دیگران در واقع با این کار متوجه می شویم بقیه هم مثل ما هستند و آن وقت آن ها را بیشتر درک می کنیم.
3 پاسخ
“قرار نیست با اعتراف به خودتان در دام آن ها بیفتید. در واقع اذعان کردن به وجود یک احساس به معنای تسلیم شدن در برابر آن نیست.”
این دستورالعمل میتونه راهکار عالی و شروع کار باشه، عبارتی که میشه چندین صفحه درموردش نوشت و به نظر من داره میگه : احساس درون ت رو به رسمیت بشناس.
دقیقا تو کتابی که در دست نوشتن دارم از این مساله استفاده کردم و اون رو بسطش دادم.