لیلا علی قلی زاده

عمیق‌تر شدن با نوشتن

عمیق‌تر شدن با نوشتن

سال پیش در مسیر جاده چالوس، منظره‌ای رو دیدم که نتونستم در برابرش مقاومت کنم. ایستادم و اون رو تو خاطرم ثبت کردم.

ابزار نقاشی همراهم نبود. به ناچار تا رسیدن به خونه صبر کردم. به محض رسیدن به خونه با وجود خستگی که داشتم شروع کردم به نقاشی کردن اون منظره تا از خاطرم نره. این کار رو درست بعد از یک مدت طولانی که سمت آبرنگ و اصلاً نقاشی نرفته بودم انجام دادم. البته یه کارای کوچیکی انجام می‌دادم که خیالی بودند و خیلی شبیه سازی توش مهم نبود. کار رو خیلی سریع انجام دادم. یکی دو ساعت بیشتر طول نکشید. خیلی درگیر جزئیات نشدم چون حس و حالش برام مهم بود و نمی‌خواستم با وقت گذاشتن بیشتر از لذتم کاسته بشه. اون لحظه خیلی از نتیجه کار راضی بودم. امروز داشتم روی یه طرحی که چند هفته ای درگیرش بودم کار می‌کردم، دخترم گفت: «دیگه تموم شده؟» گفتم: «نه. هنوز خیلی کار داره. شاید چند روز دیگه باید روش کار کنم.»

با همین پاسخ، متوجه شدم که امروزم با دیروزم خیلی فرق کرده. امروز  یه ادمی هستم که از مسیر لذت می‌برم و گام هام رو طوری برمی‌دارم که به نتیجه قابل قبولی برسم ولی آن روز زود رسیدن به مقصد و نتیجه برام مهم بود و خیلی مهم نبود که نتیجه چی میشه. مهم این بود که زود برسم و بگم اول شدم و این نتایج امروز رو همه رو مدیون نوشتن هستم. نوشتن باعث شد که تو همه چیز عمیق‌تر باشم.

لیلا علی قلی زاده

4 پاسخ

    1. خوب کاری میکنی که زود می نویسی چون بعدش ادم خیلی چیزها رو از دست میده حتی دیگه به احساسش در اون لحظه هم مطمئن نیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.