لیلا علی قلی زاده

معرفی کتاب زمان دار از میچ آلبوم

معرفی کتاب زمان دار از میچ آلبوم

پایان زندگی نزدیک است با زمانی که برایت باقی مانده چه خواهی کرد؟

تازه‌ترین رمانی که بی‌هیچ وقفه‌ای آن را خواندم، رمان زمان دار بود. داستانی درباره مرگ و ارزش زندگی، داستانی درباره فرصت‌ محدودی که در زندگی به همه ما عطا شده است و چرایی زندگی.

چندماه پیش از پیجی که یکی از دوستانم معرفی کرده بود این کتاب را به قیمت خیلی پایینی خریدم. میچ آلبوم را نمی شناختم. یک بار نگار در استوری‌هایش از او گفته بود. بلافاصله بعد از دیدن کتاب زمان دار، آن را به همراه چند کتاب دیگر سفارش دادم. به هرحال در این مدت به خاطر صف طویلی از کتاب‌های خوانده نشده، فرصتی برای خواندنش پیش نیامده بود.

هیچ چیز اتفاقی وجود ندارد، همه چیز از قبل مقدر شده است.

اعتقاد دارم که هیچ چیزی به صورت اتفاقی در مسیر پیش رویت قرار نمی‌گیرد. هرچیزی که با آن مواجه می‌شویم از قبل وجود داشته و هر وقت ما آن را طلب کنیم، تمرکزمان به خواسته‌مان معطوف می‌شود و به آن برخورد می‌کنیم تا درسمان را از زندگی بگیریم. چند ساعت قبل از اینکه این کتاب را از میان تمام کتاب‌های ناخوانده انتخاب کنم. مثل بندبازی بودم که ترسیده باشد و دیگر نتواند در صحنه نمایش روی بند گام بردارد. مثل انسانی که در جنگلی تاریک در جستجوی نور باشد و نور را پیدا نکند. خدا را از اعماق وجودم صدا کردم و از او خواستم که راه را به من نشان دهد. به خانه که رسیدم این کتاب را دیدم.

زمان دار

زمان دار آخرین اثر از میچ آلبوم نویسنده کتاب سه شنبه‌ها با موری است. زمان دار داستانی درباره درک رسالت زندگی است و این که چرا روزهای عمر انسان محدود هستند. زمان دار داستان زندگی سه نفر است. داستان مردی ثروتمند که می‌خواهد عمری دوباره داشته باشد، داستان دختری باهوش که از زندگی سیر شده است و داستان مردی که می‌خواهد راهی پیدا کند که زمان را متوقف کند و رنج‌های همسرش را پایان بدهد. مردی که عشق را می‌شناسد، در گذشته‌ای دور زندگی می‌کند. او همان شخصی است که برای اولین بار ساعت را اختراع کرده است و زمان را اندازه گیری کرده است.

وقتی انسان مدام به دنبال دقایق و ساعت‌های بیشتر می‌دود تا هر روز سریع‌تر به اهدافش برسد، دیگر لذت میان دو طلوع خورشید را از دست می‌دهد.

به او عمری طولانی داده می‌شود. عمری طولانی که صداهای مردمی را بشنود که زمان بیشتری را مطالبه می‌کنند یا می‌خواهند به زندگیشان پایان بدهند.

او قدرت این را دارد که زمان را کند و آهسته کند. او به زمین فرستاده می‌شود تا به دو نفر دیگر داستان کمک کند تا رسالتشان از زندگی را درک کنند. روی زمین خودش هم از این دو فرد درس‌هایی یاد می‌گیرد و بعد او هم بعد از انجام رسالتش مثل انسان‌های دیگر می‌میرد.

جملاتی از کتاب

بیشتر زنده ماندن موهبت نیست.

وقتی زندگی رو اندازه بگیری، دیگر نمی‌تونی زندگی کنی.

وقتی انسان مدام به دنبال دقایق و ساعت‌های بیشتر می‌دود تا هر روز سریع‌تر به اهدافش برسد، دیگر لذت میان دو طلوع خورشید را از دست می‌دهد.

مفاهیم این کتاب مرا به یاد نهج البلاغه انداخت. به سراغ نهج البلاغه رفتم.

خطبه ۱۴۵ و خطبه ۱۴۷ که یکی در باب فانی بودن دنیا و دیگری درباره پیش بینی فتنه‌های آینده بود، همان چراغ و نوری بودم که به دنبالش بودم.

نوشته شده توسط لیلا علی قلی زاده

 

لیلا علی قلی زاده

4 پاسخ

  1. سلام لیلا بانوی عزیز
    اصلن آدم وارد سایت دوستان که میشه
    حال و هواش آدمو میگیره
    انگار دقیقن رفتی خونه یه دوست

    معرفی کتابتون خیلی جالب بود ، من قسمت آخر رو دوست داشتم که رفتین به دنبال مفاهیم مشترک تو نهج البلاغه

  2. لیلا من عاشق پست‌های این شکلیتم. راستی یه بار یه کتابی رو معرفی کردی که داستانی رو از دریچه نگاه یه فیزیک‌دان راجع به جهان روایت می‌کرد. هر چی فکر می‌کنم اسم کتاب یادم نمیاد. یعنی قشنگ رنگ لباس راننده اسنپی که اون روز سوار ماشینش بودم یادم هست اما اسم کتاب یادم نیست. تنها چیزی که یادم میاد این بود که کتاب مث اینکه قدیمی بود. حتا توی کامنت برات نوشتم دوست دارم این کتابو بخونم.

    عاشق این جمله شدم:

    وقتی انسان مدام به دنبال دقایق و ساعت‌های بیشتر می‌دود تا هر روز سریع‌تر به اهدافش برسد، دیگر لذت میان دو طلوع خورشید را از دست می‌دهد.

    برای اینکه چن ماه دیگه نیام و حرفای بالارو تکرار کنم ، همین الان میرم کتابو بخرم.
    مرسی بابت معرفیش.

    1. صبا جون اول بگم اون کتاب کتابخانه نیمه شب بود. من تازگی ها یک کتاب گرفتم جهان های موازی ولی اونقدر اصطلاحات فیزیکی داشت سر در نیوردم فقط خیلی خیلی گیجم کرد.
      خوشحالم که این سبک ها رو دوست داری. این روزا که دسترسیم به اینترنت محدود شده سرعت مطالعه ام رفته بالا. تازه فهمیدم قبلا کمبود وقت نداشتم. عدم تمرکز بود که اجازه نمیداد کتاب های زیادی بخونم.
      حالا یه کتاب دیگه هم هست که به زودی معرفیش میکنم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.